یک بی‌انصافی بزرگ

زنجیر سرنوشت تجلی بیشتر قدرت در لطافت است

با در نظر گرفتن این حقیقت مشهود و روشن و این واقعیت مبرهن، آیا کمال بی‌خردی، بی‌انصافی، ظلم و جمود فکری نیست که بگوییم عالم با تمام خصوصیاتش بدون شعور به وجود آمده، در حالیکه بدون شعور حتی یک کاسۀ گلی نمی‌توان ساخت؟

آیا کمال توهین به عقل نیست اگر بدون تفکر کسی بگوید این ماشین‌های دقیق عالم، این مغز عجیب بشر، این نظم و گردش شگفت‌انگیز کرات همگی محصول اتفاق و تصادف است و این عالم بدون شعور اداره می‌شود؟

اگر شعور ندارد پس چه کسی به اجزاء بسیار ریز و ناچیز آن که بشر باشد شعوری عطا کرده تا موشک بسازد، وایکینگ به کره مریخ بفرستد؟ ذاتی که خودش دارای خاصیتی نیست چگونه و از کجا این خاصیت را در دیگران به وجود می‌آورد؟ این شعوری که بشر با مغز کوچک ناچیز خود دارد از چه منبعی آمده و اگر منبع شعور در عالم نبود و انبار عظیم آن در فضای بیکران هستی وجود نمی‌داشت پس چگونه از نیستی به هستی آمد؟ آیا این افکار غلط معقول است؟