ادامۀ زندگی جسم

زنجیر سرنوشت تجلی بیشتر قدرت در لطافت است

در این حال جسم که از پریسپری تفکیک گردیده ظاهراً بی‌حس و به اصطلاح مرده در گوشه‌ای افتاده و برای آنکه بوی فساد آن برنخیزد آن را در زیر خاک مدفون می‌کنند.

اما زندگی او در اینجا قطع نمی‌شود زیرا سلول‌هایی که جسم را ساخت تا مدتی به زندگی ادامه می‌دهند و حتی برخی از آنها که مثلاً مأمور رستن مو یا ناخن هستند تا چندی به انجام وظیفه می‌پردازند تا وقتی که دیگر رمق آنها تمام شود و به علت بی‌غذایی که مولود توقف گردش خون است تحول پیدا کنند.

وقتی جسم به زیر خاک رفت، زندگی دیگری پیدا می‌کند. همان فساد و بویی که مردم از آن گریزانند نشانۀ زندگی است زیرا تغییرات فیزیولوژیکی است که در سلول‌ها پیدا می‌شود و آنها را به اشکال دیگر درمی‌آورد. آری همان جسم و اجزائش در مدتی که بر حسب مکان و نوع خاک متفاوت است تغییر شکل یافته و تبدیل به ذرات و اجزائی می‌شود که سایر پدیده‌های عالم از آن استفاده می‌کنند.