بلایایی که به مصلحت است
مثلاً در یک جنگلی درخت انبوه است. اگر باد نوزد و درختان را از جای نکند سایر درختان از وزش کامل باد محروم میشوند و از خواص آن بیبهره میمانند یا یک جنگل پنج میلیونی بیبهره میماند در حالی که فقط تعدادی درخت از آن کنده شد تا باد توانست به آنها رخنه کند. مانند قانقاریایی که در یک نقطۀ بدن پیدا میشود و آن قسمت را میبُرند باعث میگردد همه بدن سالم بماند. عمل همان است و البته دشمنی هم با آن ندارد ولی وقتی درخت کنده شد با اینکه در ظاهر این طور به نظر میرسد که ضرر دارد ولی منافع آن برای کار دیگری بیشتر است (مانند باغبان که شاخههای درخت را هرس میکند و بقیه درخت قدرت میگیرد).