یک مثال روشن

دینامیسم آفرینش بیان دوم - نظری اجمالی به مطالب کتاب

اگر کسی بداند بد نمی‌کند. آن که می‌داند نمی‌تواند وجدان خود را راضی به ارتکاب عمل زشت نماید و اگر وجدان را فریب دهد این خود دلیل نادانی وی است. دانش به معنی آن است که اشتباه نکند و عمل خلاف مرتکب نشود. آن که بد می‌کند نادان است و قادر به فهم نیست.

یک مثال روشن می‌زنم: اداره راهنمائی قدغن می‌کند که شخص پیاده از وسط خیابان و محل سواره عبور نکند. چون این دستور برای حفظ جان است یک شخص عاقل آن‌ را اطاعت می‌کند و عمل می‌نماید اما یک فرد نادان با تصورات مختلف از قبیل اطمینان بی‌‌جهت به خود و شجاعت بی‌مورد و لجبازی یا انتقام از دارندگان اتومبیل یا نشان دادن رشادت و بی‌باکی خود و این قبیل افکار که تماماً از سرچشمه نادانی آب می‌خورد به وسط خیابان می‌رود و تصادف می‌کند. آیا این عمل جز جهالت چیزی هست؟ آیا می‌توان چنین نادانی را مسئول عمل خود دانست؟