نظراتی از ادیان
از خطبه 162 نهج البلاغه ـ لیس لاولیته ابتدا و لا لازلیته انقضاء و هو الاول لم یزل و الباقی بلا اجل … الظاهر لایقال مما والباطل لایقال فیما لا شبح فیقتضی و لا محجوب فنحوی لم یقرب من الاشیاء بالتصاق و لی یعبد عنها بافتراق.
ترجمه ـ اول بودن او را ابتدا و همیشگی او را انتها و به سر رسیدن نیست، او است اول که همیشه بوده و پاینده که انتها ندارد، هویدا است که نمیتوان گفت از چه آشکار شده و مخفی است که گفته نمیشود در چه چیز پنهان گردیده جسمی نیست که از دور جلوهگری کرده بعد از بین برود و زیرپرده نیست تا چیزی بر او احاطه داشته باشد، نزدیک بودن او به اشیاء به چسبیدن نیست و دوری او از آنها به جدائی نمیباشد.
از خطبه 227 ـ واحد لا بعدد و دائم لا بامد … یکی است نه از روی عدد و شماره و همیشه بوده و هست نه به حساب مدت و زمان.
او کسی است که یگانه است و بر همه علتها و بر همه عرض ها و بر همه نطفهها حکومت دارد او است کسی که در ابتدا در افکار خود آن پسر عاقل و آتشین خو که خدای میخواهد در هنگام تولد بر او ناظر و شاهد و نگاهدار باشد. خدا که فوق همه است بر همه چیز و همه کس فرمانرواست چنان که نطفه جهانی در طبیعت به ثمر میرسد و همه طبیعتهایی را که میتواند به ثمر برسند تنوع میدهند و همه صفات را ایجاد میکند.
این خدای بزرگ باطنی بر حسب صفات خود بسیاری صورتهای خشن یا لطیف به خود میگیرد و چون خود وحدت خویش را با آنها به وجود آورده است او را به شکل دیگری و دیگری بر حسب کیفیات و عوارض جسمی میبینند.
آن کسی که او را میشناسد او را که نه آغاز و انجامی دارد در میان آشفتگیها و شلوغیها او را که همه چیز را خلق کرده و بسیاری صورتها دارد و بر همه چیز محیط است از هر زنجیر آزاد خواهد بود.
دین هندو آسواسوا تارا اوپانیشاد ـ آدهیایا5
خدای عاقل رابطه بین خود و دیگران را میفهمد و میداند که چگونه همه آنها در این راه قدم میزنند که با آن نیروی بزرگ یک بدن تشکیل دهند و هر فردی این حقیقت را متوجه نیست اما به طور طبیعی در این وحدت شریک است.
در زیر آسمان یک موج و یک نفس زندگی وجود دارد و لذا بزرگان و عقلا این وحدت را ستودند.
دین تائوئیسم: کوانگ تسو ـ 39 ـ 40
او است در واقع درخشنده یعنی براهمان تنها او است پایدار و باقی. همه دنیا در او محتوی است و هیچ کس از او خارج نیست.
دین هندو: کاتها اوپانیشاد ـ آدهیایا 2 و الی 5