د- راهنمائی حس قدرت

دینامیسم آفرینش بیان اول - دلائلی چند از خداشناسی

حس قدرت یکی از حواس آدمی است که کارهای زندگانی در پرتو آن انجام می‌گردد. دنباله همین حس را گرفته و به‌صورت سؤال و جواب مطالبی می‌گویم تا خداشناسی بالعیان ثابت شود:

سؤال ـ آیا حس قدرت در بدن شما وجود دارد؟
جواب ـ نه، وجود ندارد.
سؤال ـ اگر وجود ندارد پس چطور راه می‌روی، حرف می‌زنی، فکر می‌کنی و سایر کارهای زندگانی را انجام می‌دهی؟ آیا این اعمال از قدرت ناشی می‌شود یا از بی‌قدرتی؟
جواب ـ ناچارم بگویم از قدرت است.
سؤال ـ بسیار خوب. این قدرت که به وجود آن در خود اذعان کردی آیا فقط منحصر به تو است یا در جای دیگر هم دیده می‌شود؟
جواب ـ منحصر به من است.

سؤال ـ اگر منحصر به تو است پس این نیروهایی که در عالم وجود دارد مانند رعد، برق، زندگی حیوانات، نباتات، هوا، الکتریسیته و غیره چیست؟ اگر کره زمین قدرت نداشته باشد چگونه گردش می‌کند. اگر آفتاب قدرت نداشته باشد چگونه نور می‌دهد. اگر عالم قدرت نداشته باشد چگونه پدید می‌آید. این همه ستارگان از کجا نیرو دارند؟
جواب ـ بسیار خوب. قدرت دارند.
سؤال ـ حالا که به وجود قدرت در عالم اذعان کردی می‌گویم وجود قدرت ها در همه مظاهر عالم خلقت دلیل بر این است که منبعی هست که این قدرت ها از آنجا ناشی می‌شود. به یک جوی آب که از زیر کوهی مرتباً جاری است نگاه کنید: آیا این آب منبعی دارد یا نه؟ اگر منبع نداشته باشد به زودی تمام می‌شود. پس منبعی هست که آب از آنجا می‌آید.

راهنمائی حس قدرت
یک جوی آب که از کوهی جاری است دلیل بر آن است که منبعی دارد که آب از آنجا می‌آید

وقتی باران می‌بارد دلیل بر این است که منبعی هست به نام ابر که پر و آبستن از آب است و قطرات باران از آنجا ناشی می‌شود. منبع این قطرات از آنجا است کما این که منبع همان ابر نیز از بخار و منبع بخار اقیانوس ها است. پس هر چیزی منبعی دارد و قدرتی هست که آب‌را بخار می‌کند و به‌صورت ابر در می‌آورد. منابع نیز سلسله مراتب دارند همان طور که آب منبع دارد، قدرت هم دارد و همان طور که منبع آب را می‌بینید منبع قدرت را هم می‌بینید.

جواب ـ بلی، منبع آب دیده می‌شود ولی منبع قدرت را از کجا می‌بینم؟
سؤال ـ منابع قدرتی در جهان هست که به وجود آن اذعان داری ولی آن‌ را نمی‌بینی. مثلا الکتریسیته قدرتی است که دیده نمی‌شود ولی آثار آن به‌خوبی هویدا است. چراغ را روشن می‌کند، بخاری را گرم می‌کند و این‌را به‌خوبی می‌بینی، آیا می‌توانی بگویی الکتریسیته نیست یا قدرت ندارد؟
جواب ـ خیر، دارد.
سؤال ـ پس قدرت الکتریسیته همین روشنایی است که آن‌ را با چشم می‌بینی. قدرت مافوق هم همین است و به طور مسلم وجود قدرت هایی که در زمین و موجودات و همه عالم برأی العین می‌بینیم نشان می‌دهد که منبعی در عالم هست که این قدرت از آنجا است. اگر این منبع نباشد قدرتهایی که در همه موجودات عالم از مورچه گرفته تا فیل، از نبات گرفته تا هوا، از زمین گرفته تا سایر کرات و کهکشان‌ها وجود دارند نمی‌توانند وجود داشته باشند.
همان طور که رودخانه اگر منبع نداشته باشد خشک می‌شود قدرتهای عالم هم اگر منبعی نداشته باشند، نمی‌توانند وجود پیدا کنند.
حالا اسم این منبع را چه می‌گذارید؟
جواب ـ اسم آن‌ را طبیعت می‌گذاریم.

سؤال ـ بسیار خوب، دوست عزیز هر چه می‌خواهی اسم بگذار ـ بر سر اسم اختلافی نیست. وقتی طبیعت با قدرت را قبول کردی منظور همان است. من اسم این‌را خدا می‌گذارم. هر ملتی نامی بر آن می نهد. عرب آن‌ را الله انگلیسی گاد God و فرانسوی دیو Dieu می‌گوید. تو هم می‌خواهی نام آن‌ را طبیعت گذار. دیدی که به هم رسیدیم و توافق کردیم. حالا خدای را با چشم دیدی و فهمیدی؟
جواب ـ فهمیدم ولی با چشم ندیدم.
سؤال ـ چطور با چشم ندیدی؟ مگر منابع قدرت را با چشم ندیدی. مگر منبع آن آبها و آثار آن برق و همه نیروهای عالم را در خودت و در کره زمین با چشم ندیدی؟ مگر این نیروها از آن سرچشمه نیست؟ پس وقتی نمونه آن‌ را دیده‌ای در حکم این است که آن‌ را برأی العین مشاهده کرده‌ای. این کاملا واضح و روشن است و مانند دو دو تا چهارتا می‌باشد. حال هم وجود خودت و قدرت خود را شناختی و هم به وجود قدرت در عالم و منبع قدرت های جهان لایتناهی واقف شدی. خداشناسی همین است. هر چه می‌خواهی اسم بگذار.
اما اگر می‌خواهی خدائی را مزین به ابرو و چشم و بینی و این قد و بالا و هیکل که خودت داری ببینی مطلب دیگری است زیرا این خود تو است یا کسی مثل تو و چنین خدائی ارزش خدائی نخواهد داشت بلکه موجود ضعیف و بیچاره‌ای است.

اگر بخواهی خدای ‌را آن طور فرض کنی در حکم بازگشت به عالم بربریت است و مثل آن است که از سنگ و چوب بتی برای خود تراشیده و در طاقچه گذارده‌ای و می‌خواهی بپرستی. این عمل رجعت به طرف توحش نام دارد نه خداشناسی با علم و دانش ـ چنین خدائی را نمی‌خواهیم و خدای با قدرتی که می‌پرستیم همان است که گفتیم.