پاییز
پس از آن پاییز فرا میرسد. برگ درختان از سبزی کاسته رو به زردی میگراید، بادهای ویژه هر یک چونان سربازی در جبهه جنگ و کارها و مأموریتهای معین که برایشان مقرر شده انجام داده و به خدمتگزاری میپردازند. هر آن چه سبز و شاداب بود اکنون زرد و خشک گردیده و گویی سراسر زمین از نشاط و حرکت خسته شده و خود را برای دوران خواب و استراحت مهیا میدارند.
یزدان را به بزرگی میستایم که چنین نظم بیچونی در عالم برقرار ساخت و چنین حرکات موزون و همآهنگ و مرتبی در سراسر گیتی بر پای داشت و مقرر فرمود که گردونۀ طبیعت به امر او بایستههای خویش را بدون نافرمانی به جا آورند و اعمال گوناگون بیشمار با نظم از پی هم درآید تا از مجموع آنها زندگی عالم برقرار گردد.
این نظم از کیست! چرا فکر نمیکنید؟