وحدت وجود
پانتهایسم Panthéism یا وحدت وجود عقیده دارد که خدا برابر با مجموعه حقایق است. این همان نظرات رواقیون و یا افلاطونیان جدید قرن سوم یا فلوطئن و یا در قرن هفدهم اسپینوزا است که در کتاب خود به نام Ethique یا اصول اخلاقی با بیانی زیبا آن را شرح داده و بالاخره نظریه هگل است که هر کدام از آن ها این نظر را با تفاوت هایی ابراز داشتهاند. هگل وحدت وجود را گاهی وحدت وجود دینامیک میخواند زیرا بر طبق رأی او خداوند کمکم خود را در دنیا نشان میدهد. میگوید «خدا هست و خواهد بود.»
در نظر این فرقه خدا یک شخص نیست بلکه بیشخصی است زیرا وجود یک تعین و یک تحدید حدود و مستلزم وجود عدم او است. اسپینوزا بر خلاف کسانی که خدا را بهصورت بشر مجسم میکنند میگوید: بین شعور خدا و شعور انسان هیچ شباهتی نیست همان طور که بین دب اکبر یا مجموعه خرس صور آسمانی و یک خرس زمین تفاوت وجود دارد.
خداوند یک موجود عالمی است و بر تمام مجموعه موجودات و اشیاء احاطه دارد. هر چه وجود دارد در او و توسط او وجود دارد. همه چیز لزوماً از جوهرۀ الهی سرچشمه گرفته است. خدا را میتوان تحت دو خاصیت مختلف در نظر گرفت: یکی در خاصیت وحدت به عنوان Nature naturante طبیعت طبیعت زا. دیگری در کثرت به عنوان nature naturé طبیعت طبیعت شده. اما این دو تنها اختلاف در درک مطلب است و در باطن اختلافی ندارند. وحدت مادۀ لایتناهی بهصورت مقداری لایتناهی عوارض و صور جلوهگر میشود که در آن ها تعدادی بیپایان اشکال محدود صورت میپذیرد. ما فقط دو تا از این صفات را میشناسیم که یکی بعد و دیگری فکر است. اشکال بعد بدن ها هستند و اشکال فکر افکار میباشند. خداوند در تمام صفات خود موجود است. همان طور که یک اثر ادبی در تمام ترجمههای آن موجود است. (از این رو بین روح و جسم هم رابطه و یگانگی فکر کرده و میگویند ارتباط مطلق بین آن ها هست. تمام روح فکر بدن و تمام بدن بیان مادی روح است. بین این صورتها و بعد و حرکات بدن و اشکال فکر و تصورات رابطۀ مطلق وجود دارد.)
مخالفین وحدت وجود: طرفداران این نظر اشتباه ماوراءالطبیعهای مرتکب شدهاند که عبارت است از عدم تمیز نسبی و مطلق و محدود و نامحدود و غیرکامل و کامل. وحدت وجود که میخواهد از اشکالات مسئله «خلق از نیستی» رها شود توضیح نمیدهد که چرا وحدت لایتناهی بهصورت کثرت اشکال متناهی جلوهگر میشود. مخالفین آن از نظر اخلاقی میگویند وحدت وجود به همه چیز جنبۀ خدائی میدهد و آیا با این کار اعمال نامناسبی را که در دنیا اتفاق میافتد جنبه حق نمیدهد؟
بالاخره طرفداران اختیار به وحدت وجود اسپینوزا این نسبت را میدهند که هرگونه اختیار را منکر است.
ترجمه از کتاب روانشناسی و ماوراءالطبیعه فلیسین شاله چاپ پاریس 1926
صفحات 754 الی 756
تقریباً همه قسمت های بدن ما به استثنای استخوان ها و مینای دندان ها فرسوده شده و دائماً از بین میرود اما در واقع از بین نمیرود زیرا همیشه در حال تجدید و تبدیل است. در تمام سال های جوانی داخل استخوان مشغول ساختن سازمانهای جدید است. در تمام بدن سازمانهایی وجود دارد که وقتی استخوان سالم است کاری ندارند اما به محض این که استخوان بشکند شروع به ساختن آن میکنند.
ترجمه از دائره المعارف کودکان جلد هشتم صفحه 5249 چاپ مؤسسه کتب تربیتی لندن
مصرف دیگری که بدن از غذاها تأمین میکند مرمت و بدل مایتحلل است. در تمام سلولهای بدن دائماً تغییرات و تحولات پدید میآید برای این که زندهاند و ما دائماً احتیاج به بسیاری ابزار و وسائل تعمیر داریم که در بدنمان موجود است به علاوه بدن در حین رشد و سازندگی احتیاج به مواد جدید دارد. یک طفل در حال رشد دائماً استخوانهای جدید و عضلات جدید و خون بیشتر و نسوج عصبی بیشتر میخواهد. برای تأمین این امور همان عملی که در سلول نباتی انجام میشود یعنی جذب صورت میگیرد.
ترجمه از کتاب علوم عمومی General Science تألیف کالدول و ایکسنبری چاپ جین اند کمپانی آمریکا صفحه 344 Caldwell and Eikenberry