توضیح بیشتر درباره حدود و جبر و تفویض
یزدان مقتدر دانا و توانا دستگاه حواس و کالبد بشر را طبق حدود معینی که باید وظیفه دنیائی را انجام دهد آفریده است. در هر بشری دستگاه مختلف حواس دارای حدودی است که با همان حدود بهدنیا میآید و طی مراحل زندگی که حواس با تناسب مقدر رشد میکند باید طبق همان حدود وظیفه معینه خود را انجام دهد.
درباره دستگاه حواس در کتاب (مکانیسم آفرینش) مفصلا بیان شده و لازم است برای فهم مطلب آنجا را به دقت مطالعه فرمائید. مثلا شخصی که باید وظیفۀ طبابت را انجام دهد دستگاه حواس او طوری است که مناسب این شغل و این سرنوشت میباشد. کسی که باید داروساز باشد دستگاه حواسش در همین حدود است و کسی که باید مخترع باشد دستگاه حواسش مناسب این سرنوشت است.
دلیل این مطلب همان ذوق و تمایل و توجه افراد بشر بهکارهای مختلف است و این ذوق و عشق را که در زبان فرانسه و انگلیسی Vocation و کاسیون ـ و کایشن (ذوق) مینامند به تجربه و آزمایشهای بسیار دریافتهاند چنان که امروز در آمریکا و اروپا مؤسسات و مدارسی برای آزمایش روانشناسی و یافتن ذوق و
Vocation فطری طفل موجود است که پس از آزمایش و امتحان لازم به او اعلام میشود که به فلان صنعت یا فلان عمل توجه بدارد و باید دنبال همان را بگیرد تا موفقیت او در زندگی بیشتر شود.
به تجربه دیده شده که هرگاه شخصی شغلی را اختیار کرد که ذوق او با آن سازگار است به زودی در آن ترقی فوقالعاده میکند زیرا استعداد در آن کار دارد و دستگاه حواسش با آن عمل مناسب است یعنی در واقع سرشت او که از روز اول در کالبد و دستگاه حواسش آفریده شده همان کار است و آلات مغز او در آن قسمت معین بزرگ و متناسب است و به همین دلیل به زودی در آن عمل پیش میرود و عشق و تمایل فطری به آن عمل نشان میدهد، از آن خسته نمیشود و درصدد فرار و شانه خالی کردن از زیر بار وظیفه نیست.
برعکس اگر کسی شغلی اختیار نماید که خلاف دستگاه فطرت او باشد از آن عمل بیزار است و دائماً در صدد گریختن از آن بوده و سعی میکند شانه از زیر وظیفه خالی نماید و شغل خود را عوض کند (حقیقت امر این است که باطناً پیوسته دنبال اختیار کردن شغل فطری خویش است بدون این که متوجه موضوع باشد) همچنین چنین کسی استعداد انجام آن عمل خلاف استعداد را ندارد، در آن کار تنبل و بیقابلیت و ناشایسته است، همیشه در کار و در زندگی عقب میماند و پیشرفت و ترقی شایانی در آن نخواهد کرد.
نه تنها ذوق و میل فطری بوسیله آزمایش های روانشناسی که اخیراً در اروپا و آمریکا معمول شده معلوم میشود بلکه به طور طبیعی هم بروز میکند چنان که بسیار دیده شده که اطفال بالطبع مایل به اختیار شغل معینی هستند و همیشه عاشق و خواهان آنند بدون این که علت آن را بفهمند. طفلی میگوید که وقتی بزرگ شوم سرباز خواهم شد و از تصمیم خود منصرف نمیشود هر چند هزارها خطر در مقابلش مجسم کنند ـ دیگری علاقه به پزشکی دارد، دیگری میخواهد مهندس شود و به همین ترتیب سایر شغلهایی که در دنیا معین شده است.
مطالبی که درباره علاقه فطری افراد بهکار معین (ذوق یا Vocation) گفته شد برای تأیید مطالب حقهای که درباره جبر و تفویض گفتم بیان گردید و در واقع این سرنوشت افراد است که توسط آفریننده معین میشود و در مکانیسم مغز هر فرد قرار دارد.