با شیطان چه کردند

دینامیسم آفرینش بیان هیجدهم - علت قائل شدن به خدایان متعدد قبل از اسلام

ببینید این که مردم نتوانستند حقیقت امر را از فرمایش راهنمایان که تحت لفافه به آنها بیان شده بود درک کنند کار را به‌کجا رسانید.
«می‌گویند گدایی بود که تکدی را با جملۀ زیر سرمایه خود قرار داده بود و به هر کس می‌رسید چنین می‌گفت:
«الله و محمد و علی گفت بده شیطان رجیم گفت نده خواهی بده خواهی نده.»

این شیطان مادر مردۀ بدبخت را از یک طرف محروم از الطاف الهی دانسته و برای ابد از درگاه پروردگار رانده و مانده ساختند و چنان او را از ساحت مهر و محبت الهی دور کردند که مجال بازگشت و توبه برای او گذاشته نشد و او را محروم از لطف خدای غفور مهربان برای ابد می‌دانستند.
از طرفی خدای بزرگ را غفور و رحیم و مهربان و توبه‌پذیر می‌دانستند که گناه را هر چند بزرگ باشد می‌بخشد و در مقابل بزرگی او هیچ‌کس، هیچ‌چیز و هیچ امری بزرگ نیست. و این مطالب کاملاً صحیح است.

در عین حال در پیشگاه قدرت قاهره و بی‌همتا و بی چون و چرای خدا، شیطان را موجودی لجباز و توانا می‌پنداشتند. خداوند به جای این که این گستاخی را جزا دهد و دست او را کوتاه و شرش را از دنیا کم کند دست او را باز گذارد و به او تا روز قیامت مهلت داد که «هر کار بدی که می‌خواهی بکن و هر بنده‌ای که می‌خواهی گمراه ساز و هرطور می‌خواهی در رگ و ریشه و پوست مردم برو و هر خلافی که می‌خواهی مرتکب شو.»
این بود مفهومی که مردم آن‌ زمان از سخنان راهنمایان که تحت لفافه بیان شده بود فهمیدند.