فرماندهی بزرگ عالم چه می کند

دینامیسم آفرینش بیان پانزدهم - دینامیسم عالم

فرماندهی بزرگ عالم که قدرت بی‌پایان و عشق بی‌پایان دارد دائماً مشغول کار و عمل است و لاینقطع موجودات گوناگون در عرصه عالم وجود ساخته و به‌کار انداخته و آنها را به یکدیگر تبدیل و تحول نموده باز درست می‌کند، باز بر قرار می‌دارد و خلاصه این کارخانه عظیم که هیچ موجودی قادر به درک عظمتش نخواهد بود دائماً و بدون تعطیل مشغول به‌کار است.

فرماندهی بزرگ عالم چه می کند
 بشر میل دارد پرده مجهولات عالم را بشکافد و به حقیقت پی برد. قدما فکر می‌کردند که در ورای پرده آخر افلاک یعنی در پشت عالم هستی چه چیزی وجود دارد. به همین منظور شکل بالا را که از نقاشی های معروف است تهیه کردند

از یک سوی علم بی‌پایان او است که به همه چیز احاطه دارد و هرچه می‌خواهد می‌کند، علومی که به بشر داده شده جز یک ذره ناچیز بسیار کوچکی از اقیانوس بی‌انتهای دانش او نیست. قرآن کریم می‌فرماید: و ما اوتیتم من العلم الا قلیلا (سوره الاسری آیه 84) یعنی جز اندکی از دانش به شما داده نشده است و حقیقت چیزی را به علوم جزئی خود در نمی‌یابید. ملاحظه کنید چگونه با این علم بی‌پایان همه عالم وجود را حیات و عشق و حرکت و زینت بخشیده است.

از یک سو قدرت بی‌پایان او است که همه جا را پر از قدرت و حرکت و نشاط کرده. این قدرت تقسیم و پخش می‌شود و هر ذره کوچک آن در عالم مأمور قسمتی می‌گردد، موجودی را به حرکت می‌آورد، شیئی را جان می‌بخشد، اتمی را به‌کار می‌اندازد، نیروئی را به عمل وامی‌دارد، روح را مأموریت می‌دهد، بدون این که از قدرت اصلی او چیزی کم شود. مگر قدرت بی‌پایان نیست. اگر پایان می‌داشت هر اندازه عظیم می‌بود بالاخره تمام می‌شد.
نیروی عشق او است که با ذوق و شور و میلی بی‌پایان این دستگاه را به‌کار و گردش انداخته است.

اگر عشق به کار و ذوق نباشد هرکاری تعطیل می‌شود، پایان می‌پذیرد، فاعل کار خسته و منصرف می‌گردد. هرگاه عشق به‌کار و ذوق در یزدان مقتدر مهربان نبود کارخانه جهان تعطیل می‌گردید. اما عشق بی‌پایان در او وجود دارد، همان عشقی است که در هر اتم به مقدار زیاد گذارده شده، همان عشقی است که پرتو آن‌ را در وجود بشر ملاحظه می‌کنیم.
اگر قدرت بی عشق یا عشق بی قدرت باشد کار انجام نمی‌شود. این ها همه به هم نزدیک، بلکه به هم متصل و لازم ملزوم یکدیگرند. این است معنی وحدت عالم.

تعلیمات دینی کابال یا کیبال که در کلده و آشور پیدا شد فلسفه خلقت موجودات را بررسی کرده و معتقد است که جهان از ابتدا آب بوده و بعداً اولین موجود در دریا به شکل حیوانات دریایی و بعد ماهی به وجود آمده و بعد به خشکی رسیده است. در اثر تنازع بقا و تحولات گوناگون به اشکال گوناگونی که امروز در زمین دیده می‌شود در آمده. نظرات داروین درباره قانون نشو و ارتقاء و تنازع بقا نیز بر پایه این پندار است. پیدایش جهان از آب در تعلیمات دینی تورات که مورد قبول یهود و نصارا است و همچنین در تفسیرهای اسلامی و نهج البلاغه بیان گردیده و بدون این که فعلاً درباره این موضوع اظهار نظر کنیم این نکته را می‌گوئیم که آن چه در این باره گفته شده مربوط به خلقت کره زمین است نه تمام عالم.