باز هم مثال
کوهی میبینیم که به سوی آن پیش میرویم و هدف ما است، ابتدا در نظر ما بسیار دور است و کمکم نزدیک میشود تا آنجا که به دامنه آن میرسیم و به هدفی که داشتیم نائل میشویم. این حدود دید ما و مقصود ما است. اما آیا میتوان گفت که پشت کوه چیزی نیست؟ وقتی از آن بالا رویم و از قله صعود کنیم و از جانب دیگر سرازیر شویم راه جدیدی پیش پای ما باز میشود. محدود بود با درنظر گرفتن هدفی که داشتیم و در واقع نامحدود است.
در پانصد سال قبل مردم متمدن از وجود قاره آمریکا آگاه نبودند ولی رفته رفته بدان پیبردند. حدود مردم آن زمان تا همان اندازه بودکه دنیا را منحصر به قاره آسیا و اروپا و افریقا می دانستند، سپس این حدود تغییر کرد و کره زمین تا حدودی که امروز می شناسند کشف شد. آیا میتوان گفت که قبل از آنکه آمریکا توسط کاشفینی چند کشف گردد این قاره وجود خارجی نداشته است؟