پس چگونه محدود است
اما در ابتدای این فصل گفته شد که عالم هم محدود است و هم نامحدود. چطور محدود است؟ برای مشاهدات بشر و وسیلهای که در اختیار دارد و برای مخلوقاتی که در منطقه معین به سرمیبرند، محدود است در صورتی که همان بشر یا همان موجود معین وسیله جدیدی پیدا کند که میدان دید او را وسیعتر سازد در این صورت خواهد دید که منطقه مشاهداتش خیلی بیشتر شده و باز هم اگر وسیله قویتری بیابد مشاهداتش اضافه خواهد شد و این کار پایان ندارد و نامحدود است. دلیل این مطلب در زیر گفته میشود:
مثالی می زنم: یک سالن تآتر که طول آن فیالمثل سیمتر است تماشاچیانی که در صف عقب نشستهاند تآتر را میبینند. اما اگر سالن تآتر را طولانیتر مثلا یک صد متر ساختیم آنهایی که در این سالن جدید در عقب مینشینند دیگر نمیتوانند صحنه تآتر را به خوبی تماشا کنند زیرا از دید چشم آنها دورتر است. بنابراین می گوئیم که طول این تآتر از لحاظ قدرت دید کامل تماشاچی مثلا به سیمتر محدود می باشد. اما در آن سالن صدمتری اگر تماشاچیان از دوربین استفاده کنند باز هم همان تآتر را خواهند دید. لذا معلوم شد که محدود نیست و نامحدود است و محدود بودن آن نسبی است و بستگی به قدرت دید تماشاچی دارد، و اگر وسایل دیگری درست شود که از صدمتر دورتر هم بتوان صحنه را دید باز گنجایش زیادتر خواهد شد.
فرض کنیم این سالن سینما باشد و برای این که سالن بزرگتر و قدرت دید تماشاچی بیشتر شود پرده فیلم را بزرگتر و بزرگتر سازند. همین عمل نامحدود بودن را میرساند.
مثال دیگر: در یک سالن که گنجایش آن فیالمثل محدود به یک هزار نفر است فیلم نمایش داده میشود. میگوئیم تماشاچیان این نمایش محدودند. اما آیا میتوان گفت تعداد تماشاچی همین یکهزار نفر است؟ البته خیر، زیرا نمایش فیلم منحصر به یک سانس نیست. سانس های دیگر هم خواهد بود، که در هر کدام تعدادی تماشاچی میآیند و میروند و این عمل شب های متعدد ادامه دارد و اصولا امکان آن هست که به مقدار نامحدود تماشاچی این فیلم را ملاحظه نمایند، پس محدود نیست و نامحدود است.
کره زمین هم این طور است. در عین حال که در هر مدت معین تعداد معینی در آن به سر میبرند چون دائماً به مدت نامحدودی عوض شده و تحول پیدا میکنند تعداد نامحدودی در آن زندگی میکنند و میآیند و میروند.
عالم لایتناهی نیز چنین است. نسبت به مشهودات بشر و وسایلی که در اختیار دارد محدود است اما هرگاه وسیلهای پیدا کرد و اختراع نمود که بتواند بیشتر ببیند خواهند دید که بازهم هست و حدودی بر آن متصور نیست.
سابق که قدرت دید کرات برای منجمین منحصر به چشم آنها بود عالم را طوری می دیدند و از زمانی که گالیله ایتالیایی موفق به کشف دوربین نجومی کوچکی گردید عالم در نظر آنها وسیعتر شد و بعداً با تکمیل اختراع دوربین روز به روز وسعت گرفت تا این که فیالمثل پس از اختراع تلسکوپ پنج متری کوه پالومار اعلام داشتند که حدود مرئی عالم 5000 میلیون سال نوری است. اما خود آنها متوجه شدند که به وسیله رادیو تلسکوپ که امواج رادار را می فرستد و برمی گرداند عالم منحصر به این مقدار نیست بلکه به مراتب وسیعتر است. یا این که تلسکوپهای نجومی را چنان که خیال آن را در سر دارند در اقمار مصنوعی گردنده در فضا و یا در کرات دیگر قرار دهند.
حال میگویم اگر تلسکوپ های دیگری اختراع گردد یا وسائل کشف دیگری از قبیل رادیو تلسکوپ ایجاد کنند آیا اطلاع آنها بر حدود عالم وسعت نخواهد گرفت؟ آیا میتوان گفت که حدود علم و اکتشاف همین است که تا امروز بدان رسیدهاند و به همین پایه متوقف و راکد شده است؟ البته می گوئید: خیر: زیرا به تجربه دریافتهاند که روز به روز دایره معلومات بشری (بر حسب مقدر و سرنوشت) رو به توسعه می باشد. پس واضح است که هر چند وسایل دید بیشتر شود حدود عالم را نامحدودتر خواهند دید.
بنابراین معلوم شد که دید عالم برای آن زمان و افکار مردمان آن دوران محدود بود به وسائلی که داشتند و برای زمان ما هم محدود است به وسائلی که اکنون در دست دارند و در آتیه نیز در هر دوره وابسته به ابزارهایی است که اختراع نمایند. اما حقیقت حکم میکند که چون پایانی برای فکر بشر و توسعه معلومات او و پیدایش وسیلههای جدید نیست لذا قدرت دید انسان هم نسبت به عالم نامحدود خواهد بود و این خود بهترین دلیل است بر این که در واقع عالم نامحدود می باشد نه محدود.
نکته بالا که حقیقتی را از نامحدودی عالم به ما آموخت این مطلب را نیز به طور مسلم روشن ساخت که همه چیز دنیا مشمول همین قاعده است. گفته شد که افکار روز به روز پیشرفت و توسعه گرفته و خواهد گرفت. معنی آن این است که در حقیقت فکر نامحدود است ولی برای یک زمان معین، و مکان و لحظه معین همین فکر نامحدود حدودی داشت. لذا باید گفت محدود است برای زمان و مکان معین ولی در حقیقت نامحدود است. آلات و ابزار و وسائل نیز مشمول همین قانون است. برای زمان و مکان معین محدود ولی در واقع دامنه پیشرفت و توسعه آن نامحدود میباشد.
حال که توجه پیدا کردید و حاضر و آماده برای فهم مطلب شدید میگویم تمام امور عالم مشمول همین مقررات می باشد و هیچ چیز نیست که از آن استثناء داشته باشد یعنی برای زمان و مکان خود و فکر مردم آن روز محدود اما در طول لایتناهی گذشت عالم نامحدود میباشد. لذا روشن گردید که مواد عالم دائماً به مقدار بینهایت در تحول است.
روزگاری بود که سریعترین وسیله حرکت محدود بود به الاغ مصری و شتر جمازه و قاطرهای تندرو و اسب های باد پیما که منتهای قدرت حرکت آنها فیالمثل ساعتی چهار فرسنگ بود و کسی نمیتوانست در یک روز حتی با تعویض وسیله بیشتر از بیست فرسنگ راه طی کند و میتوان گفت که در آن ایام نه افکار مردم میتوانست این حدود را پاره کند و نه وسایل بیش از این قدرت داشت و حدود منحصر به همین بود. آیا میتوان گفت که امروز هم همین حدود برقرار است؟ خیر، زیرا خودتان میبینید و می شنوید که موشکهای عظیم با سرعت چندین هزار کیلومتر در ساعت تنها محدود به قارههای زمین نیستند بلکه فضا را درنوردیده و به سوی کره ماه ره سپارند و سعی دانشمندان فن شبانهروز معطوف بر آن است که وسایل جدیدی اختراع نمایند که این محدودیت را هم به هم زنند و به کرات منظومه شمسی بلکه ماوراء آنها دست یابند. آیا همین امر دلیل بارز و روشنی برای محدودیت و نامحدودیت به طرزی که گفته شد نیست؟
این مطالب که گفته شد فرضیه و نظریه مانند سایر فرضیات و نظرات پروفسورها و دانشمندان نیست و از سرچشمه تخیل آب نخورده بلکه حقیقتی است ساده و روشن و عریان مانند دودوتا چهار تا که در معرض افکار کلیه علماء و روشن فکران جهان قرار داده میشود. لذا روشن گردید که مواد عالم دائماً به مقدار بی نهایت در تحول است.