نزدیکی نه دوری
پس کجا سزاوار است کسی که در اثر یک آگاهی یا بیداری به کسی که محتاج و تشنه محبت است نزدیک شود و با این نزدیکی دل و دین و عقل او را تصرف کند، آن گاه دوری و کنارهگیری نماید؟ کجا شایسته است که کسی با محبت خود و اتصال و نزدیکی بر خرمن عمر دیگری آتش بزند و بعد با حرکات ناروا و بریدنها و هوسهای خویش در دل طرف ایجاد آشوب نماید. اینگونه جداییها برای همه عوامل جهانی دردناک است. دیدهاید که وقتی جدایی بین دستههای اتم میافتد چه غوغایی برپا میکنند و چگونه عالمی را به آتش میکشند. بمب اتمی یک نمونه از این آشوب است. در حیوانات و پرندگان هم که برحسب مشیّت الهی، صف اجتماعی آن ها به هم فشرده و منظم است، اگر چنین بیمهریهایی پدید آید آشوب عظیم تولید میکند. چرا ما بشر که بر حسب مکانیسم مغزی تا حدودی با حلیه عقل مجهزیم، کاری کنیم که باعث آزار برادران نوعی ما گردد؟