نظری به عقاید فلاسفه و دانشمندان
موضوعات سیرعلم دو جنبه دارد: سکونی و حرکتی ـ سکونی اموری است که لازمه وجود هیئت است، انتظام هیئت بسته به آن است و حرکتی اموری است که لازمه تحولات هیئت است مثلاً علم بدن دوقسم است تشریح و وظایف الاعضاء.
آگوست کنت
ادعای اهل علم در مباحثی نظیر حقیقت زمان و مکان و حرکت و نیرو و قوه مدرکه و مانند آن بی جا و بیمورد است.
اسپنسر
ما حکم مطلق نمیکنیم و مدعی نیستیم که به کلیه قوه خلاقیت خدا پیبردهایم و نمیگوئیم این است و جز این نیست.
هربرت اسپنسر
اراده حقیقت است و ذات مطلق و چیزهای جهانی همه نمایش های او به درجات مختلف میباشد. میتوان گفت: حقیقت و ذات مطلق که امر واحد است در مراتب مختلف حالات برون ذاتی پیدا میکند و جهان نمایش و تصورات را میسازد و جلوهها میکند. این نمایشات هر کدام مثل یک ربالنوع و همان نمونههایی است که افلاطون و دانشمندان مثل گفتهاند. پس هر یک از انواع نیروهای طبیعت خواه جمادی یا نباتی یا حیوانی مرتبهای مخصوص از تجسم اراده مطلق است که به عالم نمایش و تصویر در آمده است.
شوپنهاور
ارداه مطلق چیست؟ نمیدانیم و عقلمان به آن نمیرسد.
شوپنهاور
اراده باید با علم و ادراک مقرون و لازم و ملزوم باشد و منظور از تصور معنی و علمی است که با اراده و عمل همراه است. شوپنهاور اراده را حقیقت میدانست و اشتباهش در این بود که علم را عارضی میپنداشت غافل از این که اراده بیعلم نمیشود و حقیقت امری است واحد که علم و اراده هر دو از خواص اویند ولی این خواص به یک میزان نیستند.
آلفرد فویه
رابطه نزدیکی بین دو بینهایت کوچک برقرار شده است. متناوباً گاهی در مقابل سحابیها اجسام خرد و در مقابل فوتون ها موجودات عظیمی هستیم. افکار ما از اتم به ستاره پرواز کرده و دوباره به اتم بازمیگردد. در این رقابت بین بینهایت بزرگ و بینهایت کوچک، کوچکی اتم پیشی گرفته زیرا با اینکه کوچک است که بزرگها و همه موجودات درست شده است.
مارسل بول در مقدمه کتاب « بینهایت» Les deux Infinis
بشر در مقابل بینهایت چیست؟ مانند یک سیرون (مگس پنیر که کوچکترین موجودات مرئی است) با وجود کوچکی بدن اجزاء بسی خردتری به معرض دید ما قرار میدهد. وقتی آنها را هم قسمت کند بشر فکر میکند کوچکترین افراد را به دست آورده اما من تنها عالم مرئی را نمیگویم لیکن عظمت عالم را در همین اتم کوچک میبینم که خود دارای کرات و زمین و منظومهای به تناسب خویش است. شاید همه آنها مخلوقاتی و شاید در آن مخلوقات سیرون هایی هم باشد و این کار آن قدر ادامه دارد که انسان بدون استراحت در مقابل این عجایب و شگفتیها و آن عظمت کرات حیران میشود.
پاسکال
نمیدانم چرا مردمانی که به الکترون اعتقاد دارند خود را دیر باورتر از کسانی که به ملائکه عقیده دارند میدانند.
برناردشاو
در علم یک مطلب اساسی وجود دارد: آن چیزیکه پیدا میکنند تقریباً همیشه بهتر از آن چیزی است که دانشمندان در جستجوی آنند.
مارسل بول: دو بینهایت صفحه 230
دنیای خارجی از کوچکترین هسته ییدرژن گرفته تا بزرگترین سحابیها از مواد زیر تشکیل شده است: فوتون ـ الکترون ـ پوزیترون ـ نوترون که در همه چیز دیده میشود و هیچ چیزی غیر از این دو عالم نیست.
اتم چیست: یک هسته مرکزی است که یک ابزار الکترون اطراف آن است. (عکس گردش اتم ها در بیان دهم) حدودی از آن نشان میدهد. هسته سیاه نشان داده شده ولی اندازه آن بزرگتر از واقعی است زیرا به نسبت واقعی از یک نقطه ذره بینی هم بایستی کوچکتر کشیده شود. ابر الکترون توسط نقطهچین نشان داده شده است. تفاوت بین اتم و محیط اطراف آن را در سال 1911 ارنست روترفورد معین نمود. بعداً اطلاعات خیلی زیادی بر آن افزوده شد.
مارسل بول در کتاب: دو بینهایت صفحه 106
هنگامی که صحبت از هسته یک اتم میشود میتوانیم درباره قوانین اداره کننده آن صحبت کنیم زیرا همان مکانیک مقداری وجود دارد اما درباره این قدرت های بین اتمها و عاملی که موجب رابطه آنها است بشر هیچ نمیداند.
ترجمه از کتاب فرانسوی انرژی اتم به قلم گلادکوف نویسنده روس، چاپ مسکو صفحه 170
کلیه تجربیات فیزیک فضایی جدید و نجوم جدید با اطمینان نسبتاً کافی نشان میدهد که عالمی که تاکنون مورد مشاهده قرارگرفته مرکب از یک نوع مواد است و تنها شکل حرکات باهم فرق دارد.
گلادکوف: انرژی اتم صفحه 312
بدبختانه در اینجا نمیتوانیم استدلالات و محاسبات دقیق و بغرنج و صحیحی را که منجر شد به این که دانشمندان به وجود حقیقت وجود یک ذره خنثای اسرارآمیز پیبرند بیان کنیم. این ذره سری (نوترینو) میباشد که نه دارای بار برق و نه جرم (در حال سکون) میباشد. بلکه ذرهایست که فقط در حال حرکت میتواند وجود داشته باشد و سرعت آن تقریباً مطابق با سرعت نور است و مانند فوتون مقداری انرژی الکترومغناطیسی دارد.
گلادگوف: انرژی اتم صفحه 317
در چندین جای این گفتار گفتیم که دنیای ذرات بهقدری ریز است که کمتر احتمال میرود بشر در آینده یا لااقل به زودی بتواند اتمها یا ذرات تشکیل دهنده آن را بنگرد و فقط بایستی از مشاهدات غیرمستقیم وجود آنها را بفهمد (مانند روشن شدن یک صفحه در اسپینیاریسکوپ ـ آثار مه آلود در اطاق ویلدن ـ ستارهها و آثار در صفحات حساس عکاسی و غیره)
دانش اخیر وسائلی مثل میکروسکپ الکترونی درست کرده که اجسام را 000/250 مرتبه بزرگ میکند. به این ترتیب ویروس های امراض را که چندین صد بار کوچکتر از باکتری های معمولی است دیدند. معذلک بهترین میکروسکوپ های الکترونی نمیتوانند جزئیاتی کوچکتر از 10 آنگستروم (یعنی 10 به قوه منهای 8 سانت) ببینند.
چندی قبل دکتر اروین مولر استاد دانشگاه پنسیلوانیا برای اولین بار اتمهای جداگانه را با کمک میکروسکوپ های صدور یون که 5 میلیون بار اشیاء را بزرگ میکنند و 20 تا 40 برابر میکروسکوپهای الکترونی است دید.
دستگاهی که پروفسور مولر ساخته به این ترتیب است: ظرفی است دارای دو یا سه جدار که بین آنها هیدرژن مایع است. در داخل ظرف خلاء نسبتاً کامل ایجاد میکنند. ظرف از بیرون به شکل یک لامپ تلویزیون است. ته آن از یک ترکیب درخشان ساخته شده و وسط آن یک الکترود است که به یک سوزن بسیار ظریف از فلز تنگستن خاتمه پیدا میکند که نوک آن به طرف پائین صفحه میباشد. بین سوزن و صفحه یک مقدار عظیم نیروی برق به مقدار 30 هزار ولت داخل میکنند که به علت کوچکی سرسوزن ( قریب1000 آنگستروم) در سطح آن شدت برقی معادل 500 میلیون ولت در سانتیمتر مربع ایجاد مینماید.
در ظرف داخلی پس از خروج هوا مقدار کمی هلیوم داخل میکنند.
وقتی که یک اتم هلیوم گازی نزدیک به نوک سوزن شده و به آن برمیخورد بار عظیم برق مثبت یک الکترون از آن را خارج میکند ـ یون هلیوم که در این نقطه از سطح سوزن ایجاد میشود بهوسیله بار منفی صفحه کشیده میشود و بار دیگر با بار مثبت سوزن دفع گردیده و سرعت عظیمی پیدا میکند و وقتی به صفحه میرسد نور بزرگی ایجاد مینماید. به این ترتیب صدها هزار اتم هلیوم بهصورت دسته به طرف صفحه رفته و یک عکس دقیق از وضعیت سطح نوک سوزن که 2 میلیون مرتبه بزرگ شده است مجسم مینمایند و این تعداد متناسب با نسبت بین سطح نوک سوزن و صفحه است. هر نقطه روشن از عکس مطابق وضع یک اتم در شبکه بلوری شکل تنگستن است.
گلادکوف ـ انرژی اتم ـ صفحه ـ 298 تا 301
هسته اتم و الکترون ها جزء چیزهایی است که ما آن را ذرات ابتدایی میخوانیم. هنگامی که من در حدود سی سال قبل شروع به مطالعه موضوع کردم تنها پروتون و الکترون منفی کشف شده بود و این طور تصور میکردند که کلیه مواد عالم از این دو ذره ساخته شده است در نتیجه آنها را واحدهای کاملاً ابتدایی میدانستند و ( ذرات ابتدایی) در این مورد معنی کامل به نظر میرسانید. اما در سال های اخیر ذرات بسیار دیگری کشف شد که ما آنها را مزون Meson و هیپرون Hyperon میخوانیم و آنها را هم جزء ذرات ابتدایی میدانیم. پس آن نظر اول قسمتی از معنی خود را از دست داده و نمیتوان تا آن جا که تا امروز فهمیدهاند هیچ یک از این ذرات را ترکیب تشکیل دهنده هسته اتمی دانست. معذلک ذرات ابتدایی ترکیبات ساده نیستند. آنها دارای قدرت و دینامیسم عجیبی میباشند و کشف خاصیت اصلی آنها مشکل و فهم آن مشکل تر است. برخلاف نظریه اتمی دموکریت آنها ثابت نیستند. بلکه بسیار ناپایدارند. تقریباً همه آنها در مدت بسیار کوتاه یک میلیونیم ثانیه شروع به تجزیه میکنند و این مقدار برای آنها عمری طولانی بشمار میرود و در نتیجه ایجاد پروتون و الکترون و نوترون و تشعشع الکترومغناطیس محصول آن است. مقدار زیادی از مواد اصلی اینک تبدیل به انرژی میگردد به طوری که این عملیات مخصوصاً برای نشان دادن تشابه ماده و انرژی که یکی از قوانین اصلی طبیعت است کاملاً مناسب است.
با این که زندگی این ذرات چنان که دیدیم بسیار ناپایدار و موقت است اما از لحاظ تشکیل اصل ماده بسیار مهم میباشد مثلاً میدانیم که مزونها یکی از عوامل اساسی به هم نزدیک نگاه داشتن هسته در اتم است…
امروز دانشی که نسبت به اتم داریم با دانش قبل تفاوت بسیار دارد. اتم تبدیل به ذرات ابتدایی شده و آنها هم ناپایدار و غیر ثابت هستند. درست است که معلوم شده برخی از عوامل مانند انرژی و مومانتوم و بار الکتریکی باقی میماند اما این عوامل دارای چنان ماهیت کلی هستند که نظریهای که درباره آنها داریم هرگز قادر نیست به ما اطلاع صحیحی درباره عالم و طبیعت به دست دهد.
ما برخی قوانین درباره تولید و تجزیه ذرات را میدانیم اما فعلاً این قوانین را درست نمیفهمند و اطلاع درباره آنها ناقص است. قوانین ناشناختهای درباره محافظت در تولید این ذرات وجود دارد ولی در هنگام تجزیه ذرات قوانین نقص میشود و معلوم است قوانین دیگری در مورد آنها هست. به این ترتیب بایستی از خود بپرسیم که آیا « قانون محافظت» را میتوان قانون اساسی و اصلی دانست ـ تمام این امور نشان میدهد که ما اکنون در آستانه یک دنیای ناشناخته هستیم یعنی به یک انتهائی رسیدهایم که در عین حال ابتدا بشمار میرود. معذلک این طور به نظر میرسد که به راستی به انتهای دوران اتمیسم رسیدهایم و شاید با کمک ریاضیات دقیق بتوانیم به طور ناقص آن چه را اکنون شروع میشود بیان سازیم.
ترجمه از مجله اونیورستاس Universitas ناشره از محافل علمی آلمان شماره 5 سال های 63 -1962 مقاله « ذرات ابتدایی و پایان دوره اتمیسم» بهقلم پروفسور دکتر مارکوس فیرز Dr. Marcus Fierz زوریخ صفحات 405و408
آگوست کنت
ادعای اهل علم در مباحثی نظیر حقیقت زمان و مکان و حرکت و نیرو و قوه مدرکه و مانند آن بی جا و بیمورد است.
اسپنسر
ما حکم مطلق نمیکنیم و مدعی نیستیم که به کلیه قوه خلاقیت خدا پیبردهایم و نمیگوئیم این است و جز این نیست.
هربرت اسپنسر
اراده حقیقت است و ذات مطلق و چیزهای جهانی همه نمایش های او به درجات مختلف میباشد. میتوان گفت: حقیقت و ذات مطلق که امر واحد است در مراتب مختلف حالات برون ذاتی پیدا میکند و جهان نمایش و تصورات را میسازد و جلوهها میکند. این نمایشات هر کدام مثل یک ربالنوع و همان نمونههایی است که افلاطون و دانشمندان مثل گفتهاند. پس هر یک از انواع نیروهای طبیعت خواه جمادی یا نباتی یا حیوانی مرتبهای مخصوص از تجسم اراده مطلق است که به عالم نمایش و تصویر در آمده است.
شوپنهاور
ارداه مطلق چیست؟ نمیدانیم و عقلمان به آن نمیرسد.
شوپنهاور
اراده باید با علم و ادراک مقرون و لازم و ملزوم باشد و منظور از تصور معنی و علمی است که با اراده و عمل همراه است. شوپنهاور اراده را حقیقت میدانست و اشتباهش در این بود که علم را عارضی میپنداشت غافل از این که اراده بیعلم نمیشود و حقیقت امری است واحد که علم و اراده هر دو از خواص اویند ولی این خواص به یک میزان نیستند.
آلفرد فویه
رابطه نزدیکی بین دو بینهایت کوچک برقرار شده است. متناوباً گاهی در مقابل سحابیها اجسام خرد و در مقابل فوتون ها موجودات عظیمی هستیم. افکار ما از اتم به ستاره پرواز کرده و دوباره به اتم بازمیگردد. در این رقابت بین بینهایت بزرگ و بینهایت کوچک، کوچکی اتم پیشی گرفته زیرا با اینکه کوچک است که بزرگها و همه موجودات درست شده است.
مارسل بول در مقدمه کتاب « بینهایت» Les deux Infinis
بشر در مقابل بینهایت چیست؟ مانند یک سیرون (مگس پنیر که کوچکترین موجودات مرئی است) با وجود کوچکی بدن اجزاء بسی خردتری به معرض دید ما قرار میدهد. وقتی آنها را هم قسمت کند بشر فکر میکند کوچکترین افراد را به دست آورده اما من تنها عالم مرئی را نمیگویم لیکن عظمت عالم را در همین اتم کوچک میبینم که خود دارای کرات و زمین و منظومهای به تناسب خویش است. شاید همه آنها مخلوقاتی و شاید در آن مخلوقات سیرون هایی هم باشد و این کار آن قدر ادامه دارد که انسان بدون استراحت در مقابل این عجایب و شگفتیها و آن عظمت کرات حیران میشود.
پاسکال
نمیدانم چرا مردمانی که به الکترون اعتقاد دارند خود را دیر باورتر از کسانی که به ملائکه عقیده دارند میدانند.
برناردشاو
در علم یک مطلب اساسی وجود دارد: آن چیزیکه پیدا میکنند تقریباً همیشه بهتر از آن چیزی است که دانشمندان در جستجوی آنند.
مارسل بول: دو بینهایت صفحه 230
دنیای خارجی از کوچکترین هسته ییدرژن گرفته تا بزرگترین سحابیها از مواد زیر تشکیل شده است: فوتون ـ الکترون ـ پوزیترون ـ نوترون که در همه چیز دیده میشود و هیچ چیزی غیر از این دو عالم نیست.
اتم چیست: یک هسته مرکزی است که یک ابزار الکترون اطراف آن است. (عکس گردش اتم ها در بیان دهم) حدودی از آن نشان میدهد. هسته سیاه نشان داده شده ولی اندازه آن بزرگتر از واقعی است زیرا به نسبت واقعی از یک نقطه ذره بینی هم بایستی کوچکتر کشیده شود. ابر الکترون توسط نقطهچین نشان داده شده است. تفاوت بین اتم و محیط اطراف آن را در سال 1911 ارنست روترفورد معین نمود. بعداً اطلاعات خیلی زیادی بر آن افزوده شد.
مارسل بول در کتاب: دو بینهایت صفحه 106
هنگامی که صحبت از هسته یک اتم میشود میتوانیم درباره قوانین اداره کننده آن صحبت کنیم زیرا همان مکانیک مقداری وجود دارد اما درباره این قدرت های بین اتمها و عاملی که موجب رابطه آنها است بشر هیچ نمیداند.
ترجمه از کتاب فرانسوی انرژی اتم به قلم گلادکوف نویسنده روس، چاپ مسکو صفحه 170
کلیه تجربیات فیزیک فضایی جدید و نجوم جدید با اطمینان نسبتاً کافی نشان میدهد که عالمی که تاکنون مورد مشاهده قرارگرفته مرکب از یک نوع مواد است و تنها شکل حرکات باهم فرق دارد.
گلادکوف: انرژی اتم صفحه 312
بدبختانه در اینجا نمیتوانیم استدلالات و محاسبات دقیق و بغرنج و صحیحی را که منجر شد به این که دانشمندان به وجود حقیقت وجود یک ذره خنثای اسرارآمیز پیبرند بیان کنیم. این ذره سری (نوترینو) میباشد که نه دارای بار برق و نه جرم (در حال سکون) میباشد. بلکه ذرهایست که فقط در حال حرکت میتواند وجود داشته باشد و سرعت آن تقریباً مطابق با سرعت نور است و مانند فوتون مقداری انرژی الکترومغناطیسی دارد.
گلادگوف: انرژی اتم صفحه 317
در چندین جای این گفتار گفتیم که دنیای ذرات بهقدری ریز است که کمتر احتمال میرود بشر در آینده یا لااقل به زودی بتواند اتمها یا ذرات تشکیل دهنده آن را بنگرد و فقط بایستی از مشاهدات غیرمستقیم وجود آنها را بفهمد (مانند روشن شدن یک صفحه در اسپینیاریسکوپ ـ آثار مه آلود در اطاق ویلدن ـ ستارهها و آثار در صفحات حساس عکاسی و غیره)
دانش اخیر وسائلی مثل میکروسکپ الکترونی درست کرده که اجسام را 000/250 مرتبه بزرگ میکند. به این ترتیب ویروس های امراض را که چندین صد بار کوچکتر از باکتری های معمولی است دیدند. معذلک بهترین میکروسکوپ های الکترونی نمیتوانند جزئیاتی کوچکتر از 10 آنگستروم (یعنی 10 به قوه منهای 8 سانت) ببینند.
چندی قبل دکتر اروین مولر استاد دانشگاه پنسیلوانیا برای اولین بار اتمهای جداگانه را با کمک میکروسکوپ های صدور یون که 5 میلیون بار اشیاء را بزرگ میکنند و 20 تا 40 برابر میکروسکوپهای الکترونی است دید.
دستگاهی که پروفسور مولر ساخته به این ترتیب است: ظرفی است دارای دو یا سه جدار که بین آنها هیدرژن مایع است. در داخل ظرف خلاء نسبتاً کامل ایجاد میکنند. ظرف از بیرون به شکل یک لامپ تلویزیون است. ته آن از یک ترکیب درخشان ساخته شده و وسط آن یک الکترود است که به یک سوزن بسیار ظریف از فلز تنگستن خاتمه پیدا میکند که نوک آن به طرف پائین صفحه میباشد. بین سوزن و صفحه یک مقدار عظیم نیروی برق به مقدار 30 هزار ولت داخل میکنند که به علت کوچکی سرسوزن ( قریب1000 آنگستروم) در سطح آن شدت برقی معادل 500 میلیون ولت در سانتیمتر مربع ایجاد مینماید.
در ظرف داخلی پس از خروج هوا مقدار کمی هلیوم داخل میکنند.
وقتی که یک اتم هلیوم گازی نزدیک به نوک سوزن شده و به آن برمیخورد بار عظیم برق مثبت یک الکترون از آن را خارج میکند ـ یون هلیوم که در این نقطه از سطح سوزن ایجاد میشود بهوسیله بار منفی صفحه کشیده میشود و بار دیگر با بار مثبت سوزن دفع گردیده و سرعت عظیمی پیدا میکند و وقتی به صفحه میرسد نور بزرگی ایجاد مینماید. به این ترتیب صدها هزار اتم هلیوم بهصورت دسته به طرف صفحه رفته و یک عکس دقیق از وضعیت سطح نوک سوزن که 2 میلیون مرتبه بزرگ شده است مجسم مینمایند و این تعداد متناسب با نسبت بین سطح نوک سوزن و صفحه است. هر نقطه روشن از عکس مطابق وضع یک اتم در شبکه بلوری شکل تنگستن است.
گلادکوف ـ انرژی اتم ـ صفحه ـ 298 تا 301
هسته اتم و الکترون ها جزء چیزهایی است که ما آن را ذرات ابتدایی میخوانیم. هنگامی که من در حدود سی سال قبل شروع به مطالعه موضوع کردم تنها پروتون و الکترون منفی کشف شده بود و این طور تصور میکردند که کلیه مواد عالم از این دو ذره ساخته شده است در نتیجه آنها را واحدهای کاملاً ابتدایی میدانستند و ( ذرات ابتدایی) در این مورد معنی کامل به نظر میرسانید. اما در سال های اخیر ذرات بسیار دیگری کشف شد که ما آنها را مزون Meson و هیپرون Hyperon میخوانیم و آنها را هم جزء ذرات ابتدایی میدانیم. پس آن نظر اول قسمتی از معنی خود را از دست داده و نمیتوان تا آن جا که تا امروز فهمیدهاند هیچ یک از این ذرات را ترکیب تشکیل دهنده هسته اتمی دانست. معذلک ذرات ابتدایی ترکیبات ساده نیستند. آنها دارای قدرت و دینامیسم عجیبی میباشند و کشف خاصیت اصلی آنها مشکل و فهم آن مشکل تر است. برخلاف نظریه اتمی دموکریت آنها ثابت نیستند. بلکه بسیار ناپایدارند. تقریباً همه آنها در مدت بسیار کوتاه یک میلیونیم ثانیه شروع به تجزیه میکنند و این مقدار برای آنها عمری طولانی بشمار میرود و در نتیجه ایجاد پروتون و الکترون و نوترون و تشعشع الکترومغناطیس محصول آن است. مقدار زیادی از مواد اصلی اینک تبدیل به انرژی میگردد به طوری که این عملیات مخصوصاً برای نشان دادن تشابه ماده و انرژی که یکی از قوانین اصلی طبیعت است کاملاً مناسب است.
با این که زندگی این ذرات چنان که دیدیم بسیار ناپایدار و موقت است اما از لحاظ تشکیل اصل ماده بسیار مهم میباشد مثلاً میدانیم که مزونها یکی از عوامل اساسی به هم نزدیک نگاه داشتن هسته در اتم است…
امروز دانشی که نسبت به اتم داریم با دانش قبل تفاوت بسیار دارد. اتم تبدیل به ذرات ابتدایی شده و آنها هم ناپایدار و غیر ثابت هستند. درست است که معلوم شده برخی از عوامل مانند انرژی و مومانتوم و بار الکتریکی باقی میماند اما این عوامل دارای چنان ماهیت کلی هستند که نظریهای که درباره آنها داریم هرگز قادر نیست به ما اطلاع صحیحی درباره عالم و طبیعت به دست دهد.
ما برخی قوانین درباره تولید و تجزیه ذرات را میدانیم اما فعلاً این قوانین را درست نمیفهمند و اطلاع درباره آنها ناقص است. قوانین ناشناختهای درباره محافظت در تولید این ذرات وجود دارد ولی در هنگام تجزیه ذرات قوانین نقص میشود و معلوم است قوانین دیگری در مورد آنها هست. به این ترتیب بایستی از خود بپرسیم که آیا « قانون محافظت» را میتوان قانون اساسی و اصلی دانست ـ تمام این امور نشان میدهد که ما اکنون در آستانه یک دنیای ناشناخته هستیم یعنی به یک انتهائی رسیدهایم که در عین حال ابتدا بشمار میرود. معذلک این طور به نظر میرسد که به راستی به انتهای دوران اتمیسم رسیدهایم و شاید با کمک ریاضیات دقیق بتوانیم به طور ناقص آن چه را اکنون شروع میشود بیان سازیم.
ترجمه از مجله اونیورستاس Universitas ناشره از محافل علمی آلمان شماره 5 سال های 63 -1962 مقاله « ذرات ابتدایی و پایان دوره اتمیسم» بهقلم پروفسور دکتر مارکوس فیرز Dr. Marcus Fierz زوریخ صفحات 405و408