170- به مرده بنگرید
گفتیم چشم دید. ظاهر چشم وقتی مرد هست و از بین نرفته ولی بینائی آن کجا است. پس بینائی کنه آن بود. هنگامی که مرد چشم او را بیرون نیاوردهاند، چشم باز است مثل اینکه نگاه میکند ولی کنه دیدن از او قطع شده.
دست همان است که بود، همان دستی است که یک ساعت پیش حرکت میکرد پس چرا حالا بیحرکت افتاده. زبان همان تشکیلات را دارد که یک ساعت قبل داشت. پس چرا حرف نمیزند؟
عزیزم علت این است که کنه از آنها قطع گردیده. حال دانستید که شیئی کدام است و کنه آن چیست؟
همه مخلوقات جهان را با همین قاعده که به دست دادم بسنجید تا ظاهر شیئی و کنه آن را بیابید. تمام موجودات عالم مشمول این امرند چه این قانون در سراسر عالم حکم فرما است، خواه انسان، خواه حیوان یا به قول شما جامد یا هر چه مخلوق میتوان نامیدن.
(بدیهی است اولین چیزی که بشر آن را ادارک میکند وجود است یعنی از تحققات عالم و اعیان یک حال ثبت به او دست میدهد و در این حال آنچه را این حال را در او ایجاد نموده موجود میداند و اگر تحققی ادراک نکند یا بعد از ادراک تحقق لاتحقق را هم به دنبال آن ادارک نماید حال ادراکش منفی است و آن را عدم مینامد. پس با این تعبیر معنای وجود تحقق و عینیت و معنای عدم لاتحقق میباشد).1
پانویس ها
- قسمتی از سوال آقای ملکی معیری