نظر دانشمندان و فلاسفه
هر موجودی نماینده تمام موجودات دیگر است حتی جزء هر موجود نسبت به کل آن چنین است مثل شاخه به درخت.
هگل
موجودات عالم و آثار طبیعت شخصیت دارند و ربالنوعها و خداوندان هستند که برخی شایان پرستیدن و بعضی درخور پرهیز کردنند.
حکمای یونان قبل از سقراط
اختلافهایی که در جهان دیده میشود اغلب صوری است و تکثر ظاهری واقعیت ندارد. شمارۀ اشیاء حقیقی خیلی کمتر از آن است که تصور میشود و شاید حقیقت واحدی هست که اشیاء دنیا تبدلات و تجلیات او هستند.
حکمای یونان
حقیقت واحد است و عالم از عناصر خشک و گرم ناشی شدهاند و باز به همان عنصر برمیگردد و راه نشیب و فراز میرود. در راه نشیب آتش مبدل به خاک و آب میشود و در راه فراز به آب و آتش منتهی میگردد. ظاهر کثرت است باطن وحدت.
هرقلیطوس
عالم صغیر و کبیر یک حقیقت واقع است ـ انسان عالم صغیر است و جهان عالم کبیر.
رواقیان
هر واحد فوقانی نگهدارندۀ واحد تحتانی است و اجزاء آن را به هم نگاه میدارد چنان که مایه اتحاد اجزای بدن روح است و به محض دور شدن روح اجزاء بدن از هم مفارقت میکند و مایه وجود، احدیت مطلق است.
فلوطین
همه موجودات با هم متفاوتند ولیکن بسی چیزها متشابه به نظر میرسند زیرا تفاوتشان نامحسوس است.
لایب نیتس
بایستی هم کثرت و هم وحدت را در نظر داشت ـ حقیقت واحد بهصورت اجزاء بسیار درآمده و سراسر جهان را ساخته است، این ها اجزائی هستند که ابعاد ندارند.
لایب نیتس
هر جوهری در عالم خاصیت و قوه همه جوهرها را در بر دارد ولی آن اندازه که از آن خواص بالفعل دارد ادراک او همان است.
لایب نیتس
دانش همواره از کثرت به وحدت میگراید.
فونتنل
چنین به نظر میرسد که کرات جاذب و مجذوب یکدیگرند. البته مثل این است که این طور است و حقیقت را نمیدانم چیست.
نیوتن
هگل
موجودات عالم و آثار طبیعت شخصیت دارند و ربالنوعها و خداوندان هستند که برخی شایان پرستیدن و بعضی درخور پرهیز کردنند.
حکمای یونان قبل از سقراط
اختلافهایی که در جهان دیده میشود اغلب صوری است و تکثر ظاهری واقعیت ندارد. شمارۀ اشیاء حقیقی خیلی کمتر از آن است که تصور میشود و شاید حقیقت واحدی هست که اشیاء دنیا تبدلات و تجلیات او هستند.
حکمای یونان
حقیقت واحد است و عالم از عناصر خشک و گرم ناشی شدهاند و باز به همان عنصر برمیگردد و راه نشیب و فراز میرود. در راه نشیب آتش مبدل به خاک و آب میشود و در راه فراز به آب و آتش منتهی میگردد. ظاهر کثرت است باطن وحدت.
هرقلیطوس
عالم صغیر و کبیر یک حقیقت واقع است ـ انسان عالم صغیر است و جهان عالم کبیر.
رواقیان
هر واحد فوقانی نگهدارندۀ واحد تحتانی است و اجزاء آن را به هم نگاه میدارد چنان که مایه اتحاد اجزای بدن روح است و به محض دور شدن روح اجزاء بدن از هم مفارقت میکند و مایه وجود، احدیت مطلق است.
فلوطین
همه موجودات با هم متفاوتند ولیکن بسی چیزها متشابه به نظر میرسند زیرا تفاوتشان نامحسوس است.
لایب نیتس
بایستی هم کثرت و هم وحدت را در نظر داشت ـ حقیقت واحد بهصورت اجزاء بسیار درآمده و سراسر جهان را ساخته است، این ها اجزائی هستند که ابعاد ندارند.
لایب نیتس
هر جوهری در عالم خاصیت و قوه همه جوهرها را در بر دارد ولی آن اندازه که از آن خواص بالفعل دارد ادراک او همان است.
لایب نیتس
دانش همواره از کثرت به وحدت میگراید.
فونتنل
چنین به نظر میرسد که کرات جاذب و مجذوب یکدیگرند. البته مثل این است که این طور است و حقیقت را نمیدانم چیست.
نیوتن