هم محدود هم نامحدود
محدود است برای بشر و موجودی که در منطقه معین زیست میکند. محدود است به این طریق که هر کره نسبت به فضای خود حدودی دارد اما در عین محدودیت نامحدود است. نکات زیر باید مورد توجه قرار گیرد.
1- بشر هر چه پیش رود، قدم جلو گذارد، حدود را بشکافد، از موانع و دیوارها بجهد و خود را آزاد سازد و به بررسی عالم پردازد، آلات و ادوات جدید اختراع کند که حدود مشاهداتش را بیشتر نماید نمیتواند به سر حد و مرزی در عالم برسد یا حدودی برای مخلوقات عالم لایتناهی بیابد. تاکنون چنین چیزی عملی نشده دلیلی هم در دست نیست که از این پس عملی گردد.
2- وقتی که عالم را بیپایان یافتیم ناچاریم قدرت را هم بیپایان بدانیم زیرا قدرت بیپایانی لازم بوده که عالم بیپایان را به گردش درآورد. از قدرت محدود گردش عالم لایتناهی امکان ندارد.
3- هرگاه عالم را محدود بشماریم باید مخلوقات و مصنوعات را هم محدود بدانیم مثلا بگوئیم دو، سه، هزار یا میلیون یا میلیارد و … تعداد مخلوقات موجود است.
در این صورت عالم محدود میشود و قدرت هم محدود است یعنی قدرت را پایانی است که چون انجام کار را به اتمام رسانید و به آن حدود زد که باید برسد رسید متوقف میشود، از کار میافتد و بی کار و معطل میماند. اگر ماند و دیگر عالمی وجود نداشت، چه کاری بکند؟
این نکته روشن است که قوه و قدرت نمیتواند بیکار بماند زیرا خواص قوه حرکت و فعالیت است. عالم بیقوه و قدرت و بیفعالیت عالم نیست. عالم وقتی اطلاق عالم میشود که با قوه و قدرت و فعالیت توأم باشد. لیکن محدود نمیتواند باشد. نه عالم محدود است و نه قدرت محدود و تعطیل بردار. این قدرت بیپایان لاینقطع به مدتی بیپایان در حال عمل و فعالیت است.
این بود یکقدم به سوی ترقی که ضمن آن حقیقت را درک کردیم.