دیباچه

دینامیسم آفرینش

با اجازۀ مافوق ترین نیروی قدرت و عظمت

سپاس بی‌پایان مریزدان توانا و بی‌همتا را سزاست که مرا عمری بخشید و توفیق عنایت کرد که مطالب اساسی و آموزنده در معرض اطلاع هم نوعان خویش قرار دهم تا هر کس را پسند آید از آن بهره برگیرد و کسانی را که نسبت به آن نظری باشد مرقوم دارند باعث تشکر و امتنان خواهد بود.

درود بر پیامبران و راهنمایان الهی که راه راست حقیقت را بر ابناء بشر آشکار فرمودند و هر یک در دوران خود بهترین دستورات هدایت را به افراد انسان ابلاغ کرده نور راهنمائی را فرا راه بشر قرار دادند.
ای بار پروردگار مقتدر معظم تو خود خوب می‌دانی که از نوشتن این مطالب نظری جز پرورش افکار و خدمت به ابناء بشر و پیشرفت بندگان خدا ندارم، پس بر من منت گذار که خطا و لغزشی از قلم من سر نزند تا آن چه می‌نویسم و می‌گویم به خیر و صلاح جامعه باشد.

پرودگارا مرا یاری فرمای که قلم و قلب و قدمم همه بخیر عالم بشریت به‌کار افتد. این است آرزوی مشتاقانه من و هدفی که زندگی را در راه آن می‌گذرانم.
من این کتاب را به خاطر محبت به خلق خدا می‌نویسم زیرا همه‌ مخلوقات الهی را دوست می‌دارم و امیدوارم که این سخنان در همه برادران و خواهران نوعی تأثیر بخشد، انوار محبتم را با آغوش باز بپذیرند تا از کار خود سرفراز و خوشحال باشم و زحمتی که در این راه کشیده شده مقبول و مأجور واقع شود.

* * *

قبل از آن که وارد سخن شوم علت اختیار رویه‌ای را که در مقدمه نویسی به‌کار برده‌ام بیان می‌دارم: ‌از آن روی از درگاه یزدان شکر کردم که او مرا در جهان هستی آورد و قدرت و نیرو داد و مکانیسم مغزم را طوری ساخت که بتوانم سخنانی به رشته تحریر درآورم.

به پیامبران سلف از این روی درود فرستادم که آنها پایه الفت و برادری و محبت را گذاردند و دین و دانش را به همراه دستورات الهی به جهان ارائه دادند تا همگان از آن مطالب بهره برند. ما هم امروز به تناسب مغز خود این مطالب را گرفته و از فرآورده‌های دانش آنها استفاده می‌بریم و این معلومات را به اضافه آن چه از مکانیسم مغز خود دانسته و درک کرده‌ایم به صورت کتب و نوشته در دسترس مردمان امروز و جوانان و طبقاتی که از این پس به‌دنیا می‌آیند، می‌گذاریم تا بدین وسیله سطح معلومات آنان را ارتقاء دهیم و از این سخنان هر کدام به تناسب مکانیسم مغزی خود استفاده نمایند و سپس مطالبی متناسب با پیشرفت دانش و قدرت مغزی خویش در زمان خود بدان بیافزایند و مورد استفاده اخلاف قرار دهند.
از این روی از خدا طلب راهنمائی و مصونیت از خبط و خطا کردم که مبادا در اثر نقص و نارسایی مطلب منظور و هدف من که هدایت به سوی خیر و صلاح است جزئی خدشه پیدا کند.

از آن جهت به محبت و برادری اشاره کردم تا همگان بدانند که این وظیفه هر فرد بشر در انجام هر کاری است که پیش می‌گیرند. بلی تکلیف ما در همه اعمالی که انجام می‌دهیم قبل از هر چیز خدمت محبت و مهرورزی است.
و اصولا مقدمه را از این روی نوشتم که انجام این کار را برای هر کتابی لازم می‌دانم. امروزه در کشورهای دنیا و بین کسانی که از روش آنها تقلید می‌کنند رسم بر این جاری است که بدون ذکر مقدمه یک باره وارد متن کتاب می‌شوند در حالی که هنوز فکر خواننده آمادگی برای درک مطلب کتاب ندارد و ناچار است دو سه مرتبه کتاب را از ابتدا تا انتها بخواند تا مقصود نویسنده را خوب درک نماید. وقتی قبلاً مقدمه کتابی خوانده شود و ذهن خواننده برای مطالب آماده گردد بهتر می‌تواند مفهوم آن‌ را درک کند و از آن بهره برداری نماید.

لذا این طور تشخیص می‌دهم که این شیوه بهتر از آن روش است و انتظار دارم وقتی جهانیان این عمل را معقول و متین یافتند پس از بررسی و سنجش فایده‌اش، از آن پیروی کنند و هرگاه دیدند فایده ندارد مختارند.
در هر حال تقلید کردن ما از شیوه دیگران بدون سنجش سود و زیان آن معقول نخواهد بود.
خواننده ‌عزیز موضوعی که در این کتاب مورد بررسی قرار گرفته چنان که بعداًً خواهید دید در اطراف دینامیسم عالم دور می‌زند. در این کتاب سعی به عمل آمده تا آنجا که مقتضی و صلاح باشد نیروی واحدی که سراسر عالم را به جنبش می آورد اثبات گردد و وحدت عالم لایتناهی با همه تنوع و اختلافی که در ظاهر به نظر می‌رساند نشان داده شود.

همان طور که در این کتاب و سایر کتب خویش بیان داشته‌ایم سراسر عالم وجود با همه رنگارنگی و اشکال عجیب و نقوش گوناگون خود در روح مطلب صاحب یک نیرو، یک هدف، یک نقشه و یک طرح است. جلوه‌های مختلف، پرتوهای رنگارنگی است که به مناسبت حیات و گردش چرخ کارخانه جهان هستی لاجرم وجودشان لازم است.

نتیجه‌ای که بشر بایستی از این موضوع کسب کند چیست؟ بشر باید بیاموزد که در این عالم وحدت که هیچ چیز از دیگری جدا نیست و همه به هم پیوند ناگسستنی دارند و همه موجودات عالم اجزاء و وابستگان یکدیگرند برای اداره نیکوی جهان لازم است که همه با یکدیگر محبت، لطف، مدارا، مهربانی، حسن سلوک و برادری داشته باشند. بایستی این روش را تبلیغ و تزریق کنیم و اشاعه دهیم تا ایده آل و شعار و رویه بشر جز مهر و محبت و صفا و صلح و برادری چیز دیگر نشود و این عطیه بزرگ خداوندی با تمام قدرت تار و پود روابط جامعه بشری را مستحکم سازد.