برخورداری از روح
چون میدانم که خداوند باقی است و فانی نیست دیگر ناراحت نیستم. دیگر مرا چه اندیشهای است؟ خوشم زیرا در این دنیا زندهام و بعد هم زنده خواهم بود و خوشوقتم که با او، بلی او هستم و همه چیزم با اوست.
مگر نه این است که به امر او همه مخلوقات عالم مفتخر به دریافت روح او هستند «و نفخت فیه من روحی» (سوره حجر، 29 ، سوره ص، 72)، پس روح جاویدان و لایزال و فناناپذیر اوست که مرا میگرداند و راه میبرد و به هر صورتی که عناصرم درآید، همین روح، رهبر و گرداننده است. در این روح تغییری نیست. این روحی است همگانی و همیشگی که از امر اوست و آنی مرا به خود وا نمیگذارد و آنی دست از من بر نخواهد داشت. به علاوه جسم من چیست؟ به قول فلاسفه سابق هیولایم ازچه ترکیب شده است؟ در جای دیگر به طور مشروح ثابت کردم که جسم من و جسم تمام مخلوقات و موجودات و اشیاء عالم از عناصر ترکیب گردیده که در همه اجسام از این عناصر موجود است و هر جسمی را بنگری از همه عناصر در آن هست، منتها میزان ترکیب عناصر با هم فرق دارد و اختلاف اجسام به همین دلیل است. بنابراین از همان عناصر عالمی و از همان عناصری که منبع آن در عالم است، به من هم داده شده و مقداری از آن به امر و مشیّت الهی با یکدیگر گرد آمده و جسم مرا ساختهاند، که باید برای مدتی معین وظیفهای معین بر طبق برنامه عالم انجام دهم و هرگاه که نقش من به این صورت به هم پیوستگی عناصر تمام شود و به آخر برسد، عناصر جسم من دوباره وارد عناصر عالمی خواهد شد و با عناصر دیگری که مدتی در سایر اجسام انجام وظیفه نموده دست اتحاد به هم میدهند و جسم دیگر و صورت دیگر و شکل دیگر میسازد و نقش دیگر انجام میدهد و در آن حال هم گرداننده و کارگردان (متور آن سن به اصطلاح تأتر) ما همان روح عالمی خدایی است و باز عناصر من وظایفی انجام میدهد و چون آن وظایف به سر رسید، باز هم وظایف دیگر خواهد داشت و این کار به طور جاویدان ادامه دارد.