حل مسائل خداشناسی و آفرینش
مقدمه «و کذلک نری ابراهیم ملکوت السموات والارض و لیکون من الموقنین. فلما جن علیه اللیل رءا کوکبا قال هذا ربی فلما افل قال لا احب الآفلین. فلما رءا القمر بازغا قال هذا ربی فلما افل قال لئن لم یهدنی ربی لاکونن من القوم الضالین. فلما رءا الشمس بازغه قال هذا ربی هذا اکبر فلما افلت قال یا قوم انی بری مما تشرکون. انی وجهت وجهی للذی فطر السموات و الارض حنیفا و ما انا من المشرکین» (الانعام، 75 تا 79) ترجمه: و این چنین به ابراهیم پادشاهیهای آسمانها و زمین را نشان دهیم تا در زمره یقیندارندگان باشد. آنگاه که او را تاریکی فرا گرفت ستارهای دید و گفت این است پروردگار من و چون فرو نشست گفت من فروروندگان را دوست نمیدارم. پس چون ماه را تابنده دید گفت این است پروردگار من، چون فرونشست گفت اگر پروردگارم مرا راهنمایی نفرماید از گروه گمراهان خواهم بود. پس چون خورشید را تابان دید گفت پروردگار من این است و چون فرو نشست گفت ای مردم من از آنچه شما شرک میآورید بیزارم و من روی خود را به سوی کسی گرداندم که آسمانها و زمین را آفرید یکتاپرستم و از شرکآورندگان نیستم.
این درسی است که از سیر خداشناسی از سادهترین و بسیطترین شکل تا پیشرفت مندرج و علمی آن.
خداشناسی باید به مناسبت توسعه دانش و ترقی عقول و افکار باشد والا قابل قبول نخواهد بود.
استدلال حضرت ابراهیم برای اقوام آن روز بود و با اینکه متدرجاً به آن ها فهمانید که نه ستاره و نه آفتاب ونه ماه میتواند خالق و خدای عالمیان باشد، اما اگر برای بشر امروز، بشری که با علم خود پی به اسرار زیادی از عالم برده و ستارگان را میشناسد و به کره ماه سفر کرده و از آنجا بازگشته و اطلاعات دست اولی از منظومههای شمسی دریافت کرده، آیا قابل قبول است که به او بگویند این ستاره، این کره، این آفتاب پروردگار من است یا نیست؟
امروز مردم دلایل جدیدی میخواهند که با دانش قرین باشد. مدارکی میخواهند که علم آن را تأیید کند. علت بیدینی و عدم توجه و روی برگرداندن مردم از خداشناسی آن است، که دلایل ساده را قبول ندارند و مدارک زندهتری میخواهند.
پس بر تمام مردم خداشناس و متدین و ایمانآورندگان به حقیقت ادیان است، در این راه بکوشند که دلایل بهتر و بیشتری ارائه دهند و خدا را آنچنان که هست با کمک علم امروز به مردم بشناسانند. آن وقت است که حقیقت بر همگان روشن شده، نخست دانشمندان و روشنفکران حتی آنان که خود را مادی میدانند، پی به واقعیت خواهند برد و به دنبال آن ها سایر افراد بشر حقیقت معنویت و خداپرستی را قبول خواهند داشت.
تقدیم اصل مقال کوششی در این راه مقدس است.