از بدی درگذر
و اما این نکته را همواره آویزۀ گوش قرار ده که از نارواییها درگذری و آنها را فراموش کنی. این مطلب دو وجه دارد. یکی آن که اگر در حقیقت عمل زشتی کردند درصدد تلافی و جزا مباش و آن را حمل بر اشتباه و نادانی طرف کن در حالی که حقیقت هم همین است و جز این نیست. بلکه با تلافی و پاداش نیکو درصدد اصلاح طرف برآی. زیرا بهترین جزای اشخاص زشتکار نیکویی و مهربانی است. کسانی که بد میکنند محرک آنها غفلت و نادانی است. سعی کن بر نفس خود غلبه کنی و از این قبیل نادانیها درگذری و با تمرین حس انتقام را خاموش کنی و از تلافی کردن نارواییهایی که در حق شخص تو میشود چشمپوشی کنی و همواره این نکته را در نظر بسپاری که عالم وحدت است و اگر اتفاقاً دست تو در اثر یک حرکت غفلتی اشتباهآمیز به چشمت صدمه زد و یا دندانت به اشتباه لب و زبانت را گزید مسلماً آنقدر عاقلی که دست و دندانت را به جرم این غفلت تنبیه نخواهی کرد. بدیهای مردم را نیز این طور تلقی کن. آخر تو با آنها متصلی و پیوسته و از آنها جدا نیستی و آدمیت حکم دست و پا و چشم و گوش و اعضاء یکدیگرند.