لازم نیست دور برویم
رای درک حقیقت این شباهت که در اجزاء بدن وجود دارد لازم نیست راه دوری برویم، کافی است فکر کنیم روزی که نطفه از ترکیب اسپرماتوزئید (تخم نر) و اوول (تخم ماده) به وجود آمد یک سلول بیش نبود که خود این سلول با سرعت تصاعدی تکثیر شد و رفته رفته تنوع یافت، قسمتی تبدیل به گوشت، پوست، استخوان، خون، موی سر، ناخن، دندان، سیاهی و سفیدی چشم، غضروف، مایعات، بلغمها و غیره و غیره گردید. پس اگر بدون داشتن لابراتوار و وسائل تجزیه هم سیری به سوی عقب کرده و وجود یک انسان را تا پیدا شدن نطفه دنبال کنیم به وحدت آن به خوبی واقف خواهیم شد. این گونه افکار انسان را به وحدت سوق میدهد.
منظور این است که همه اجزاء عالم با نظم دقیق کار میکند. با مثالی مطلب را بیشتر توضیح میدهم. اتومبیلی را در نظر بگیرید اگر تمام دستگاههای آن مرتب باشد و بنزین هم به آن قدرت بدهد و برای حرکت آماده باشد تا راننده نباشد ماشین نمیتواند حرکت مرتب داشته باشد، بدون نظم قدری حرکت میکند و بالاخره به موانع بر خواهد خورد. اما وقتی راننده داشته باشد کاملاً مرتب است و میداند آن را به کجا میبرد. همین طور است وضع عالم که وقتی دستگاهها مرتب باشد یک رانندۀ آگاه و دانایی همه را به کار میاندازد. این است معنی «میکشاند هر کجا دلخواه اوست» . اما باید دانست که اگر ماشین مرتب هم باشد و راننده هم داشته باشد ولی دستگاههای ماشین دارای نقص و عیوبی باشد ماشین درست کار نمیکند و به فرمان راننده نیست این است دلیل خرابی کارها. تا وقتی این ماشین را به نزد مکانیک درست نبرند اصلاح نخواهد شد و وقتی مکانیک آن را اصلاح کرد دوباره مرتب و منظم میشود.
عالم لایتناهی و همه کرات و غیره دارای مکانیکی منظم و مرتب هستند و وقتی ماشینهای آن کار میکند همه اجزاء و اعضاء آن مرتب بوده و هرگاه نقصی هم پیدا شود مکانیکهای خودکار دائماً رفع نواقص میکنند و آن را به جریان میاندازند و اگر این ترتیبات نباشد عالم نظم ندارد. مکانیکهای عالم همان امواج و سیّالههایی هستند که دائماً به طور خودکار درهم میروند و در هم اثر مینمایند و هرکجا لازم است کمبود را جبران میکنند یا شیئی را که زائد است قطع مینمایند و از سر راه برمیدارند و هرکجا لازم است اضافه میکنند و خلاصه همۀ ماشینهای عالم را مرتب و منظم میسازند. (البته با نقشۀ معین و منظم)