باز شدن افکار
اکنون نیز باید اندیشه بشر باز شود و پردهها به کنار رود و سدها و موانع خیالی برافتد و فکر انسان در عالم لایتناهی به پرواز درآید و قدرت خود را در پرواز نشان دهد.
اگر فکر بسته باشد و در پشت دیوارها و سدها و پردهها زندانی بماند پس فایده فکر چیست؟ این فکر برای کجا است و چرا آن را به بشر عطا کردهاند؟ آیا بشر قدرت آن را دارد که در چهاردیواری افکار محدود محبوس بماند؟ اگر چنین شود آیا امکانی برای پیشرفت و توسعه افکار او باقی میماند؟ با چنین وضعی تکلیف علم چه خواهد بود و فردای بشر به کجا خواهد رسید؟ مگر میتوان این بشر بلندپرواز را که به اینجا رسیده متوقف ساخت؟
آیا بشر میتواند به همین خوردن و خفتن و اعمال عادی بس کند؟ مسلماً خیر. فکری است بلندپرواز متناسب با عظمت عالم لایتناهی که به عالم بزرگ اتصال دارد. چنین قدرت اندیشه شگرفی در انسان به ودیعت نهاده شده و این نیرو اجازه توقّف و خمودگی و درجا زدن به بشر نخواهد داد.
پس از ذکر این مقدمه اکنون به یاری و اجازه مافوقترین نیروی قدرت و عظمت میخواهم فکر خواننده را جولان داده درباره عالم لایتناهی و ذات مقدس الهی سخنانی بیان کنم. باشد که مبنای جهش فکری بزرگ و دریدن پردهها و حدود و سدهای اندیشه گردد و دانشمندان بزرگ جهان را در کشف حقایق نوین سودمند افتد.
قبل از ورود در مطلب سخنانی را که درباره ذرات لطیف و الطف عالم و تبدیل مواد به ذرات الطف و تبدیل آن ذرات به مواد عالم خلقت بیان داشتهام، دراینجا بازگو میکنم. (نقل از سالنامه نوردانش 1348به قلم خود اینجانب)