حقایقی در پیرامون دیانت

گلهای راهنمایی جلد دوم

یزدان مقتدر دانا و توانا را سپاسگزارم که پس از چندی که از نشر جلد اول گل‌های راهنمایی سپری گردید و در ضمیر علاقمندان و جویندگان حق و حقیقت اثرهای نیکو بر جای نهاد و دوستان راستی‌ها و پژوهندگان صراط مستقیم با آغوش باز آن را استقبال کردند، اینک توفیق رفیق آمد و جلد دوم کتاب به زیور طبع آراسته گردید، باشد که همگان را سودمند افتد.

آنچه لازم است قبل از آغاز کتاب بیان دارم، وضع ناموزونی است که اینک در امور معنوی جهان به نظر می‌رسد، که روشندلان را سخت اندیشمند و نگران اصلاح ساخته است.

عده‌ای در فضای کثیف خرافات و تعصب و لجاج باقی مانده‌اند. از مرزهای کهنه‌پرستی نمی‌توانند یک قدم فرا نهند. خود را محصور کرده دنیای روشن را تاریک و حیات فکر خود و سایرین را در تنگنای تعصب خشک گرفتار و زنجیر دوران جاهلیت را به پای مردمان بی‌گناه بسته‌اند.

این طرز تفکر اشخاص بی‌مطالعه، بلیه و مصیبت بزرگی است که علما اعلام و دانشمندان معظم از وجود آنها بیزار بوده و در عالم اخلاق محلی ندارند. ای کاش گمراهان در امور خود به راه غلط و کج نروند و در صراط مستقیم باشند. پای از گلیم خود دراز نکرده و بدانند که گفته‌های آنها باعث تفرقه و تشتت فرق مسلمین و مذاهب و سایر ادیان و انقلاب و تشدید مخالفت بوده و بسیاری مباحث علمی را ضایع نموده و درهای دانش و فهم را به روی خود و سایرین مسدود و قلوب را از تابش انوار معرفت محروم می‌سازند… انواری که رکنی بزرگ از تمدن و تصفیۀ اخلاق و تطهیر روحی عالم وحدت است. هرگاه کسی درصدد باشد جلو اشعۀ درخشان تابناک یزدانی را سد و خاموش بدارد، لکه ننگی در تاریخ بشریت بر دامن خود به جای خواهد گذارد. تعصب کورکورانه و غیر منصفانه برخلاف وجدان و ضمیر باطن و حق و عدالت است. پاداش و اجر آنها با خدای بزرگ.

خدای را به حقیقت قرآن مجید و کتب آسمانی سوگند می‌دهم که انصاف در قضاوت به همه عنایت فرماید تا در سایۀ آن فکرها باز، عقل‌ها صائب و روشن‌بین شوند تا در سایۀ خود این اختلاف کمرشکن فرق و ادیان برطرف شده، وحدت ادیان جامه عمل پوشیده و عالم بشریت از مزایای اتحاد و هماهنگی و یگانگی، مهر و محبت و صفا که رضای خداوند قادر متعال و آرزوی هر بشر با فکر متدین با ایمانی است برآورده شود.

بدون تردید کسی که بخواهد راستی چیزی را بفهمد و درصدد به دست آوردن حقیقت باشد، با عقل سلیم و فکری خالی از تعصب به کنجکاوی و بررسی مطالب بپردازد، به همان اندازه که برایش ممکن و مقدور است از سایر مذاهب استفادۀ دانشی و اخلاقی و روحی ببرد، می‌تواند از روش و علوم وحدت ادیان بهره‌مند گردد و اگر منصفانه بخواهد وجدان خود را حکم قرار دهد بی‌شک و فوری تصدیق خواهد کرد که وحدت ادیان برای جامعه بشریت و مردم روی کرۀ زمین مفید و واجب و برای یگانگی، صلح، صفا، مهر و مودت لزوم فوری دارد.

تن و جان به حکم ایزد چو به قدر نور امکان که قدم گذارم اینک به جهان برای اذهان
همه لامع از بیانم، همه مشتعل مکینم به سکینه1 گویمت این، به سلاسل ای فهیمان

در مدت سه هزار و اندی سال که از تاریخ و روایات و حکایات ادیان می‌گذرد، این طور استنباط می‌شود که بزرگان هر قوم و دین مطالبی علیه یکدیگر انتشار داده‌اند که منجر به شکاف عمیق و وسیعی بین پیروان ادیان شده است و از این راه خسارات جبران‌ناپذیری به عالم بشریت و انسانیت وارد آمده است و برخی از گردانندگان غافل ادیان خرافات و ترهات و عقاید ناروا و ناحق وارد روحیات و اخلاق آدمیت نموده‌اند.

بالنتیجه تفرقه و نفاق بین ادیان ظاهر و نگذاشته علم و دانش و فکر و عقل مورد استفاده قرار گیرد. از وفاق و محبت و مهرورزی استفاده ننموده‌اند تا مانع از جدایی و پراکندگی و تفرقۀ بشر شوند.

اگر پیشینیان دست از تعصب خشک و خرافات برمی‌داشتند و خوی خودخواهی و لجاج و عناد را کنار می‌گذاشتند و فکر حریت عقل و رأی بشردوستی را حاکم و سرمشق قرار می‌دادند و خیر عالم بشریت و عواطف انسانیت را مقدم بر امیال و مقام خواستۀ نفسانی به شمار می‌آوردند، از منابع دانش استفاده می‌نمودند و با شهامت از روش تحقیقی و خداپسند یگانگی و وحدت پیروی می‌کردند، هیچگاه درصدد پراکنده کردن افراد جمعیت یک «خانه» (یعنی کره زمین دنیایی) به عنوان اختلاف مذاهب بر نمی‌آمدند و این همه کشتار و بی‌رحمی و سبعیت نسبت به همنوع به وجود نمی‌آمد.

بی‌خبری پاره‌ای از آنها سبب شد که خرافات غیر قابل تحملی در میان توده مردمان عامی پدیدار گردد بدین معنی که با تمرینات و تبلیغات ناروا و سهوآمیز ادیان آسمانی را دشمن یکدیگر قرار دادند. حق مطلق برای هر دین قائل شده بودند و هر دین عملیات دشمنانه‌ای با سایر ادیان اجرا کردند و دست به اقدامات بر ضد عالم بشریت و نوع‌پروری و انسانیت زدند و بدون جهت تعداد بی‌شماری از بندگان الهی را کشته و از بین بردند و به جز خسارت و فساد نتیجۀ مثبتی نداشت. و نیز خسارت غیر قابل جبرانی به پیکره خداپرستان همنوع خود وارد ساختند. زمین‌های زراعی را تبدیل به زمین بایر نمودند. باغ‌ها و درختان جنگل‌ها را سوزاندند. حیوانات را از بین بردند. بچه‌های معصوم بی‌گناه آدمی هزاران هزار بدون جهت از بین رفت. در کشت و کشتار به قدری افراط کردند که شاید دو ثلث مخلوقات خدای بزرگ را برانداختند.

هر دین انحصاراتی برای خود تشکیل داد و افراد ادیان قوی ضعفای پیروان ادیان دیگر را چنان تحت فشار و مضیقه و مورد شکنجه قرار می‌دادند که از فقر و گرسنگی، بیچارگی، جنگ خانمانسوز مذهبی به حالت حیرت و سرگردانی و بیچارگی دچار می‌شدند و از روی الجاء و اجبار می‌بایستی برخلاف عقیده و امیال خود تبعیت از ادیان دیگر کنند. در غیر این صورت جانشان در خطر بود.

در مقابل این حرکات وحشیانه، بزرگان و نیک‌اندیشان هیچ دارویی ندادند و درمانی نکردند. بدین طریق نائرۀ جنگ و کدورت در میان مذاهب خداپرست شعله‌ور می‌گردید و این روش در هر زمان که باشد برای عالم بشریت بسیار خطرناک است.

***

باید دانست بدون شک و تردید هرگاه بخواهند حقیقت چیزی را بفهمند و اگر مشکلی به نظرشان رسید با فکری خالی از تعصب بررسی کنند و منصفانه قضاوت نمایند خواهند فهمید که خداپرستان جهان خواهران و برادران یکدیگر هستند و همه ادیان و پیشوایان از طرف خدای واحدی مبعوث شده و از یک چشمۀ آب زلال بهره‌ور و بهره‌مند هستند.

ای برادر عزیز، همه میوه یک شجر و از این آب و خاک هستیم. باید پیروان مذاهب با یکدیگر سازش داشته با صفا، مهر، وفاق، بدون جنگ و خونریزی همدوش و در غم و تألم هم شریک و در بهبود زندگانی کمک و یارو یاور هم باشند.

اگر در بعضی لغزش و اشتباهاتی سر زده مطالب و ضدیت و اختلاف و نفاق و دوری مذاهب را بر خود مشتبه ساخته آموزش‌هایی ناروا که به سود عالم بشریت نبوده با تمرینات خاص به مغز عوام ناس فرو برده‌اند، باید دانست گناهی عظیم مرتکب شده‌اند و از این راه سودی برای اجتماع و عالم بشریت نخواهد بود.

اینک می‌گویم خالق همه بشر و موجودات و کرات و کهکشان‌ها، آنچه با چشم دیده می‌شود و آنچه غیر مرئی و از بشر پوشیده است، یک خدای واحد و بی‌همتا است و این حجتی است قاطع. اختلاف مذاهب باعث پراکندگی و اضمحلال خواهد بود. بهترین راه آن است که علما و دانشمندان، بزرگان، اکابر، اعاظم مذاهب تجدید نظر و تبادل فکری نموده راهی حسابی و عقلانی در پیش پای افراد بشر گذارده، مورد اختلافات را بررسی و اتحاد و اتفاقی برقرار نموده، بیش از این درصدد اضمحلال و از بین بردن عالم بشریت نشوند.

در گذشته چشم و گوش مردم بسته تا حدی عقب‌مانده و به خرافات و اوهام پای‌بند بودند و غالباً از هم نفرت داشتند و ادیان و مذاهب پیروان یکدیگر را نجس می‌دانستند. البته این وضع بسیار نامطلوب بود زیرا هرگاه می‌خواستند سخن حق را گوشزد نمایند، افراد مذاهب دیگر حق حضور در مجالس وعظ آنها را نداشتند. آیا فکر نمی‌کنید که اگر حرف حق را به سمع آنها نرسانید گناهی عظیم است. باید در این عصر و زمان بشر دست به هم داده، بکوشند زمینۀ تفاهم جهانی و حسن روابط ادیان مختلفه را فراهم سازند و روح برادری و خواهری و وفاق و یگانگی در جهان وسعت گیرد و در اثر تمرین و کوشش و مجاهدت خواهری و برادری و مهر و محبت میان مذاهب حکمفرما و جهانگیر گردد.

بدیهی است باید ایمان و اعتقاد داشت که بهترین راه معقول آدمیت برای بشر آن است که هر کس معلم خویش باشد و با تمرینات و ورزش مغزی و فکری خود را حاضر و تعلیم و تربیت صحیح کند و از اختلافات و دشمنی و جنگ نفرت داشته باشد و همگان دارای اخلاق نیکو و کردار حسنه گردند. دامن خود را از لوث دشمنی و آلودگی، عداوت، حسد، کینه‌توزی، ظلم، تکبر، خودخواهی، خودبینی، حرص و طمع، ریا، حیله و مکر، دروغ و غیبت، بدگویی، نمامی، نفاق، دورویی، غضب، بی‌همتی، تعصب خرافات تطهیر کنند.

دیگر آن که از راه آموزش و پرورش تعلیم وحدت و یگانگی در بین افراد بشر به اطفال داده شود. بهترین راه برای اتحاد و اتفاق و وحدت ادیان همان آموزگاران و دبیران و استادان هستند که می‌توانند از طفولیت با تمرینات لازم اطفال را آماده و اصلاح کنند. لازم است در مدارس ساعات بخصوصی برای تعلیم و تدریس این مطالب تعیین شود تا با خواست خدای بزرگ دنیا و عالم بشریت از مزایای وحدت و آدمیت برخوردار و کامیاب شود.

به طوری که عدیداً گفته شده از قوای ظاهری و باطنی که خدای بزرگ در نهاد بشر به ودیعت نهاده است با تمرینات و سعی و کوشش می‌توان به امور بالا فائق آمد.

اینک بهترین تئوری و داروی نجات‌دهنده اصول مسلم وحدت خداپرستان بر روی کره زمین ارائه می‌شود. برای یک نظام معقول با یک صلح و صفای جهانی باطنی در جامعه انسانی (وحدت نوین) وضع شده زیرا اگر کلیه افراد بشر تابع عقل سلیم و منطق باشند، بدون چون و چرا هر فرد این هدف عالی را خواهد پذیرفت، چرا که وحدت برای رسیدن به یک زندگی خوب و پربرکت بدون نزاع و جدال است و این تئوری قابل قبول عده‌ای در جهان قرار گرفته و طرفداران زیادی پیدا نموده و روشن و واضح شده است که این طرح قابل اجرا است و نتیجه بسیار مطلوب به دست خواهد داد.

***

باید آزادی فکری و عقلی مردم وسعت یابد و از اسارت خرافات رها شوند و هر فرد از استقلال عقلی بهره‌ور شود و آنچه به نظرش می‌رسد آزادانه بیان و تحریر نماید تا هرکس به نظرش خوب و موافق و باخرد بود بپسندد و به کار بندد و اگر با عقل و خرد توازن پیدا نکرد اجتناب کند.

***

هرگاه از بیان ناروایی‌های گذشته گرد ملال بر ضمیر پاک خواننده نشسته است اینک که دارو و درمان درد با درخشندگی و روشنی آشکار گردید انتظار دارد خورشید منور شادمانی بر قلب‌ها طالع و امیدی سرشار و بی‌پایان و مالامال از منبع فیض الهی بر همۀ دل‌ها بنشیند و همگان با یقینی استوار شاهد برطرف شدن ابرهای تیره و درخشش روزافزون خورشید نورانی وحدت باشند.

همۀ خواهران و برادران عزیز را به یزدان مقتدر دانا و توانا می‌سپارم. انشاءالله بقیه مطالب در صورت توفیق در جلد سوم به عرض می‌رسد.

مؤلف

پانویس ها

  1. آرامش، وقار