زندگی فعالیت و انجام وظیفه است
در حقیقت معنی زندگی انجام وظیفه است. مثلاً کرۀ زمین هرگاه به جای 365 روز گردش تسامح ورزد و تنبلی کند و 300 روز بگردد یعنی بخوابد و استراحت کند و کار 365 روز را در 300 روز انجام دهد آیا امکان دارد؟ آیا میتواند چنین کاری بکند؟ در این صورت نام آن از کرۀ زمین خارج میشود و باید اسم دیگری برای او گذارد. آیا میتواند با این تنبلی جبران مافات را بکند؟ یعنی اگر به جای 365 روز تنبلی کند و گردش را عقب بیندازد و فقط 300 روز بگردد آن وقت ناچار است برای جبران و تأمین عقبماندگی سال دیگر علاوه بر 365 روز خود 65 روز دیگر هم بابت سال گذشته بگردد. این کار چه سختیها در بر خواهد داشت و کلیۀ نظام فصول و سایر نظامات بر هم خواهد خورد. یا اگر هر سال مثلاً 5 روز گردش را عقب اندازد در مدت ده سال 50 روز کارش عقب میافتد و در نتیجۀ این کار همۀ امور مربوطه بر هم خواهد خورد و فرضاً هم که بخواهد بعداً جبران این عقبماندگی را انجام دهد باز هم بر بینظمی خواهد افزود. این است نتیجه عدم انجام وظیفه به موقع. ایجاد این سختی نتیجۀ غفلت و تنبلی بوده است.
در این صورت کرۀ زمین به وظیفۀ خود رفتار نکرده و شانه از زیر بار خالی کرده است. البته زمین چنین کاری را نمیتواند بکند و به اجبار بر طبق سرنوشت و جبر عالم ناچار است وظیفۀ خود را انجام دهد کما این که میلیونها سال است کاری جز انجام وظیفه از او صادر نمیشود و مانند بشر غفلت را جایز نمیداند. ولی بشر توقع دارد وظیفهاش را انجام ندهد و هیچ دچار سختی و ناراحتی نشود یعنی بشر انتظار دارد کارهای روزمرۀ خود را به عقب بیندازد و یک جا جمع کند و بعد که وظایف جدید فرا میرسد همۀ وظایف گذشته و جدید را با هم انجام دهد. آیا این عمل میسر است و اگر میسر باشد به آسانی انجام میگیرد؟ این است علت فشارها و سختیهای کسانی که کار را عقب میاندازند.
پس باید از انجام کار و زحمت بسیار خوشحال بود و هر سختی که وارد میشود اهمیت ندارد بلکه تکلیف خود را باید در هر حال انجام داد. در آیین کنفوسیوس در کتاب «آنالکت» میگوید: «مرد عاقل از نگرانی و مرد نیکوکار از حزن و شجاع از ترس آزاد است.»