در جستجوی چاره
این جا روی کلام من با روشنفکران و دانشمندان و قائدین و بزرگان بشریت است. میگویم همانا که درمان زائل کنندۀ درد است. هیچ دردی چاره نپذیرد جز آن که موجبات پیدایش آن برداشته شود یعنی باید درد را از آنجا که فساد انگیخته درمان کرد، جلو خرابی را در همان جا گرفت سپس در پی جبران و اصلاح ضایعات بر آمد. باید راه را بر آن عناصری که باعث درد شده یا آن را شدت بخشیده بست تا رفته رفته سلامتی باز آید.
روش معالجۀ یک تن بیمار چنین است که میگویم: هنگامی که انحرافاتی از دستور طبیعی بهداشت به دست بشر صورت پذیرد و موادی بیش از اندازۀ نیازمندی به کالبد اندر آید یا از انجام برخی امور واجب زندگی خودداری گردد بدن انسانی با درد هم آغوش شود. راه درمان چیست و پزشکان حاذق چه تجویز میکنند؟ روش آنها این است که افراط را مانع شوند و عوامل مسبب درد را قطع کنند سپس در صدد جبران خرابیهای گذشته برآیند.
مثالی گویم: شخصی در اثر زیاده روی در نوشابه دچار بیماری گوناگون شده. دکتر ابتدا با تجویز دارو و دستورات وی را از ادامه دادن به این خوی زیانبخش بازداشته و هنگامی که مطمئن گردید که دیگر بیمار به دنبالۀ کار ناپسند خود نمیرود به علاج او می پردازد و تا حدی که مقدور است ضایعاتی را که در بدن بیمار پیدا شده چاره سازی میکند باشد در آن بهبودی به وجود آورد.
جامعه نیز چونان کالبد انسانی است. در پی یک رشته اعمال خارج از رویه و اعتدال انحرافاتی در آن پدید میآید که بایستی پزشک حاذقی در صدد علاج آن برآید تا بتواند درد را ریشه کن سازد.