برادر وحدتی احمد اسقائی 18 ساله، دانشآموز کلاش ششم طبیعی کرمانشاه
دانشآموز کلاش ششم طبیعی کرمانشاه ـ این برادر عزیز و ارجمند شاعری با احساس میباشد و پیمان تخلص دارد. پدر و مادر و برادران و کلیۀ اعضای محترم خانوادۀ ایشان از همگامان وحدت نوین جهانی میباشند. نظریه برادر وحدتی احمد اسقائی در جلد اول گلهای راهنمائی چاپ شده و اینک غزلی از این شاعر جوان و ارزنده: با اجازۀ مافوقترین نیروی قدرت و عظمت تقدیم به مؤسسه وحدت نوین جهانی لازمۀ یکتاپرستی عشق است
زلف یار مهربانی در کمند شانهای | میستاند دل ز دستم همچو یک فرزانهای | |
بوسه میخواهد لبانم از لب ساغر هنوز | مست و لایعقل شدم جانا بده پیمانهای | |
از چه بیتابی کنی مطرب، بزن جامی ز عشق | بوسهای از شوق دل زن بر لب جانانهای | |
در حریم کعبه گر دستی نداری غم مخور | دیده را بگشا و بنگر حق در میخانهای | |
گر ترا کاخی نباشد جان من دل بدمکن | میتوان بزم محبت ساخت در ویرانهای | |
آتش عشق ار بدانی در دل مجنون چه کرد | روی لیلی نقش کرده در دل دیوانهای | |
قلب مجنون از چه عشق لیلیش در بر گرفت | چون که دیده روی حق را در رخ فرزانهای | |
گر که وامق عاشق عذرا شده عذرا ندید | روی حق را دیده وامق در لب مستانهای | |
گر کسی عاشق شود بر خاک و سنگ کوه و دشت | در تن سنگش تجلی میکند جانانهای | |
میخورد پیمانه را (پیمان) و میداند که حق | کی جدا باشد ز شرب و باده و پیمانهای |