تاثیر اعتقاد به سرنوشت
اعتقاد به تقدیر و سرنوشت و حقیقت آن در صورتی که در فکر مستقر گردد و پایه قوی پیدا کند (این کار با توجه و تفکر در حقیقت امر امکانپذیر است) باعث راحتی خیال و ایجاد نشاط و شادمانی که از لوازم اساسی حیات و برخورداری از نعمتهای الهی است خواهد گردید. زیرا کسی که امور را از مسیر منظم تقدیر بداند دلیلی ندارد از هر پیش آمد ولو در نظرش نامطلوب جلوه کند محزون گردد و حزن ناراحت کننده به او دست دهد.
در این که قوانین لایتغیری برای نظام عالم موجود و هر فردی از موجودات مجبور به تبعیت از این قانون هستند تردیدی نیست و اگر بنا باشد رفتار و عمل را در اختیار افراد گذراند در گردش کارخانه جامعه (اعم از کلیات و جزئیات آن) بینظمی و هرج و مرج پدید میآید. هر فردی از افراد بشر برطبق خاصیتی که در او به ودیعت نهاده شده موظف به حفظ وجود خویش است و برای این کار درصدد کسب خیر و دفع شر برمیآید و چون کسب کمال و دانش و ترقی جزء این وظیفه بشمار میرود هرکس در حدود امکانات ظروف حواس خود میتواند استعدادهای فطری مغز خویش را با ورزش و تمرین و کسب دانش و قدرت توسعه دهد. و همین رشد فکری، اراده و تمیز بین کار شایسته و ناشایسته را نیز تقویت مینماید. در هر حال بشر در بین این قوانین و نقشه لایتغیر عالمی که در آن به سر میبرد و در میان محدوده استعدادهای معین مغزی خود تا اندازهای که باز هم تابع تقدیر است توسعه و پرورش قوای خود را انجام میدهد. این امر را میتوان قسمتی از تفویض دانست.