عبث معنی ندارد
حال که از یک سوی معلوم شد که لازمۀ قدرت و توانایی یزدان آفرینش با تمام تشکیلات وسیع آن است و از جانب دیگر مدلل گردید که وجود عالم لازمۀ وجود خداوند و وجود یزدان نیازمند وجود خلقت عالم است روشن میشود که عالم بایستی باشد و نمیتواند نباشد. پس لفظ عبث معنی ندارد و اصلا مفهومی برای آن نیست و آن چه در فصل «عبث بودن» گفته شد نسبی و از روی تفکر محدود بشر است و حقیقت عالم آن است که جایی برای عبث بودن باقی نمیماند. حقیقت است و لازم و بایستی باشد و نمیتواند نباشد. این است نتیجۀ شکافتهشدن فکر بشر در راه توسعۀ دانش و ترقی اندیشه و درک حقیقت.
هیچ معقول است صاحب کارخانۀ بزرگی، تاسیساتی مانند کارخانه عظیم ذوبآهن یا پارچهبافی یا اتومبیلسازی و انواع و اقسام آن برقرار کند ولی از این کار هیچ مقصودی نداشته باشد و عمل او عبث باشد؟ آیا خرد و آخرین علم امروز قبول میکند که نتیجۀ اقدام صاحب این کارخانه بی حاصل و بیهدف بماند؟
جهان هستی به حق و حقیقت به طور طبیعی و خودکار از جانب یزدان مقتدر برقرار گردیده است.