محرومیت از دین

گلهای راهنمایی جلد اول نه گفتار آموزنده 6. دین و دانش

آن کسی که دانش ندارد باید گفت که دین درست هم ندارد زیرا دستورات دین را کورکورانه و از روی تقلید مثل ماشین انجام می‌دهد بدون آنکه به فایده و خاصیت آن متوجه باشد و هرچه دیگران بگویند با آن انس می‌گیرد و آشنا می‌شود بدون اینکه با علم به خود او ثابت شده باشد. چقدر تفاوت است بین آن کسی که از روی دانش خدا را شناخته و دین را فهمیده و از این معرفت و فهم سراپای وجودش غرق لذت است با آن کس که از اصول دین کورکورانه تقلید می‌کند (در اسلام می‌گوید اصول دین تقلیدی نیست و باید معرفت به آن حاصل شود) چقدر تفاوت است با آن کس که دستورات دین را شناخته و فایده و مصلحت آن را می‌داند و با علم به این فایده و سودی که برای او دارد آن را اجرا می‌نماید و از آن حظ می‌برد و با کمال میل و اشتیاق آن را به جای می‌آورد، با آن کس که از روی تقلید و کورکورانه از طریق الجاء و اجبار و ترس دستوری را صحیح یا ناقص انجام می‌دهد و این عمل او توأم با کسالت و ملالت است.

در انجیل متی فصل پنجم می‌گوید : «چراغ را نمی‌افروزند تا آن را زیر پیمانه نهند بلکه تا بر چراغدان گذارند آن گاه به همه کسانی که در خانه باشند روشنائی می‌بخشد. همچنین بگذارید نور شما بر مردم بتابد. » در امثال سلیمان نبی فصل دوم می‌گوید: «زیرا خداوند حکمت را می‌بخشد و از دهان وی معرفت و فطانت صادر می‌شود... زیرا که حکمت به دل تو داخل می‌شد. و معرفت نزد جان تو عزیز می‌گشت. تمیز تو را محافظت می‌نمود... » چنین کسی چون به حقیقت این تعلیمات پی نبرده هر آن و دقیقه در معرض شک دربارۀ آن هاست. به محض اینکه از دهان کسی انتقادی در این باره بشنود متزلزل و مشکوک می‌شود و ناراحت است. به محض اینکه خود را با اشخاصی که از لحاظ معلومات ظاهری بالاتر ولی مخالف این مطالب ببیند دست و پای خود را گم می‌کند و هرگاه تلقینی به اینها شود حتی برخلاف اصول دیانت حاضر به انجام آن هستند چون علم به واقعیت ندارند.