زیانهای فریب
دیگر آن است که از راه غیر مستقیم انتقام شخصی گریبان او را خواهد گرفت. در کتابهای درسی قدیم مثالی گفتهاند که آموزنده است: میگویند شیرفروشی بود که همه روز در شیری که به مردمان میفروخت مقداری آب مخلوط مینمود و هر چه دوستانش او را منع مینمودند التفاتی نمیکرد و فقط حال وظاهر را میدید و میگفت: «من سود خیلی بیشتر میبرم در حالی که مشتریانم چندان تفاوتی به حالشان ندارد.» دیری نگذشت که در آن ده که گوسفندان او در حال چرا بودند سیلی مخوف برخاست و تمام گوسفندان او را از بین برد. وقتی در دریای غم فرورفته و به سر و روی خود میکوفت و مرتباً با خود زمزمه میکرد که: «این سیل کجا بود که آمد و مرا بدبخت ساخت.» یکی از دوستان دلآگاهش به او پاسخ داد: «میدانی این سیل از کجا آمد؟ آن آبهایی که در شیر میریختی جمع شد و روی هم انباشته گردید و بعد به صورت سیلی درآمد و این طور جزای تو را داد.»