معنی وسیع عشق
حقیقت این است که عالم بر روی عشق بنا شده و مقام آن بر پایۀ عشق است و این سخن را قبلاً هم گفتهایم. اگر خداوند عشق به آفرینش نداشته باشد آفرینش را به وجود نمیآورد زیرا تا کسی شوق و علاقه به کاری نورزد دنبال آن نمیرود. باید یک عشق بسیار قوی و ملتهب و آتشین موجود باشد تا این دستگاه عظیم و رنگارنگ و پرفعالیت عالم به وجود آید.
در اینجا معلوم میگردد که عشق از روی عقل است زیرا خداوند عقل کل است و چون تشخیص داد که آفرینش لازم است عشق به آن پیدا کرد. پس روشن شد که عشق از روی عقل است و جرأت نداریم بگوییم که عشق از روی نادانی است.
عشق خالق بزرگ به مخلوقات در همه کائنات ظاهر و بارز است مخلوقات هم همین عشق را به خالق دارند که شتابان در راه بازگشت به سوی او در تکاپویند. بقای عالم بر این عشق قرار داده شده است. وجود روان نیز که همان نیروی واحد به هم پیوستۀ تفکیکناپذیر غیر قابل انفصال است نیز ضامن بقای عالم است زیرا این نیرو با هر شیئی و موجودی که از عناصر لایزال عالم تشکیل شود، کار توأم با عشق و شوق انجام میدهد و تار و پود عالم بر این وحدت بنا گردیده است، همان وحدتی که این همه دربارۀ آن سخن گفتیم و تازه مختصری از حقایق آن بیان شده است.
وحدت جزء فطرت و خمیره و طبیعت موجودات است و بشر نیز که از موجودات عالم است مشمول آن میباشد منتها تفاوت در آگاهی و اطلاع از این حقیقت است و باید همگان با آن به خوبی آشنا باشند و سخنانی که در اینجا بیان میگردد به منظور پخش همین آگاهی است و از خداوند مقتدر توانا میخواهم ما را در این خدمت توفیق بزرگ عنایت فرماید.