از سوختن نگران نیستم

گلهای راهنمایی جلد دوم راز و نیاز با معشوق
گاه اتفاق می‌افتد که بشری از لهیب عشق می‌سوزد. این امر ارتباطی به نحوه راه و روش و دین ندارد بلکه یک احساس آتشین درونی است. اینجا جسد یک روحانی بودایی است که در اثر عشق شدید به معبود به این حالت منجر شده است.

بلی می‌سوزم. چه سوختنی. در این سوزش و التهاب بسی شادمانم. از این سوختن نگران و اندوهناک نیستم. زیرا این عشق او رحمت بی‌پایان وجودی است که تمام کائنات از آن اوست. پس با این عشق یکسره به همۀ کائنات پیوسته‌ام و با همه یکی شدم. قطره‌ای بودم و به اقیانوس بی‌پایان ملحق گردیدم. جرقه‌ای بودم و به خرمن آتش اندر شدم و فروغ تجلی این نار مقدس مرا در خود حل کرد و صفت خویش را به من بخشید.