2. سپاس از سرنوشت
این خیرگی و توجه و دل بستن به نور حقیقت از چیست و کجاست؟ جز این است که بستگی به سرنوشت دارد؟ هرکس را سرنوشتی است، و معمار بزرگ عالم، خانه مغز هر مولودی را متناسب با وظیفهای که باید در جهان به جای آورد بنا نهاده و دستگاه فکری هر فردی برای کاری که باید در دنیا انجام دهد ساخته شده است.
من نیز در خود سرنوشت خدمت در این راه را یافتم و تکلیف خود را پیدا کردم و وظیفه خود را شناختم. این است که در این گوشه دورافتاده انزوا با همه گرفتاری و فشاری که ظاهراً زندگانی در سر راهم قرار داده شکرگزار یزدان بزرگم که چنین تقدیری فرا راه من داشته.
با اینکه در اقیانوس بیپایان خلقت جز قطره ناچیزی نیستم و در این دریای لامکان که آن را ابتدا و انتها و کرانهای نیست نقطهای در یک گوشه دورافتادهام لکن چون بوسیله روح الهی که در وجودم در حال تجلّی است با سراسر عالم رابطه حاصل است، خود را شایسته آن دیدم که با همه کوچکی و محدودیت ظاهری از بوستان اسرار عالم لایتناهی گلی چیده شود و دماغ معطّرگردد و از این دسته گل پربهجت سودی بر همه برسد.