بدی از شیطان
خلاصه ایرادی که مردم از پیامبران کردند این بود که میگفتند خداوند غافل از بدی ها و ظلمهایی که به دست موجودات میشود نیست و نمیتوانیم بگوئیم که او از اعمال عالم جدا و دور است و مخلوقات را به خود رها کرده. اما ضمناً نمیتوانیم کارهای بد و ظلم و بینظمی و خلافکاری را بهخدای کامل و عادل و مهربان منسوب کنیم. این تعلیماتی است که خود شما به ما دادهاید. چاره چیست و حقیقت کدام است؟ این ظلم و بدی و خلاف مربوط به کیست؟
راهنمایان برای هدایت مردم و روشن کردن مطلب در ذهن آنها حقیقت را تحت لفافهای بیان کرده و جواب دادند که اعمال بد که شما میگوئید مربوط به شیطان است.
اما مردم باز به آنها اعتراض کرده گفتند که این همان ثنویت و دوگانگی است که شما نام آن را عوض کرده و خدا و شیطان اسم گذاردهاید و کار خوب را منسوب بهخدا و کار بد را منسوب به شیطان میکنید. این مطلب با اهورامزدا و اهریمن چه تفاوت دارد؟
«موریس مترلینگ که قبلاً نام او ذکر شد در کتاب (جهان بزرگ و انسان) مینویسد:
در خصوص گناه و ثواب و لیاقت نیل به سعادت معنوی با من نگوئید زیرا این ها همۀ تابع خلقت افراد بشر است و خداوند که مرا آفریده به دستگاه بدنی من واقف بوده و مرا برای شکنجه کشیدن آفریده و اگر این نکته را نمیدانست پس خدا نیست ـ در همین کتاب میگوید:
چون وجود بشر ثمرۀ عمل خداوندی است اگر ما دارای صفات نامطلوب مثل غضب، جنون، حسد، کینه و غیره هستیم پس خود او هم که آفرینندۀ ما است ناچار بایستی این صفات را داشته باشد زیرا او علت است و ما معلول. وقتی کسی چیزی را ندارد نمیتواند به دیگری بدهد.
دانشمند و شاعر بلند پرواز ایرانی خیام میگوید:
من می خورم و هر که چو من اهل بود | می خوردن من به نزد او سهل بود | |
می خوردن من حق ز ازل میدانست | گر می نخورم علم خدا جهل بود |