یک مثال روشن از روشنایی
حال میگویم برق در سیم وجود دارد و به لامپ صد شمعی متصل است. به محض این که سویچ را بپیچانیم روشن میشود و اطراف خود نور میدهد. اگر لامپ تمیز و عاری از گرد و غبار باشد نورش بیشتر و وسعت بیشتری را روشن میکند در صورتی که اگر همان لامپ آلوده به گرد و خاک باشد یا علتی داشته باشد نور کمتر از آن به اطراف میرسد و به محوطه کمتری نور میرساند.
بدن هم همان طور است. یعنی وقتی جسم سالم بود و کالری بهمیزان کافی و اعتدال وجود داشت و توجه پیدا شد کالری از تمام بدن به طرف مغز میرود و از مغز و چشم و دست به سوی مقصد حرکت میکند و او را درک مینماید. این همان حس روشنبینی است که نقاط بسیار دور را میتواند حس کند. برای مثال میگویم وقتی در آسمان طیارهای پرواز میکند به محض نگاه کردن او را نمیبینیم ولی پس از این که توجه پیدا کردیم یکنفر زودتر و دیگری دیرتر او را میبینند. علت این است که هر کدام سالمتریم و کالری بدن زیادتر و دید چشم قویتر است بهتر و زودتر توجه میکنیم. زودتر تشعشع کالریها به هدف میرسد و طیاره دیده میشود.
در زندگی برای همه مردم مشکلاتی پدید آمده که به نظر غیرقابل حل بوده است. در ابتدا چون تفکر و توجه نکرده مشکل به همان حال باقی مانده ولی به محض این که جسم سالم به مقصد توجه کرد همان تشعشع کالریها به مقصد رسیده و راه حل را با روشنبینی درمییابند و همین طور که در حس باصره خطاهایی واقع میشود اگر درست توجه نکند یا سالم نباشد خطاهایی هم در حس روشنبینی پیدا میشود. پس نتیجه گرفتیم که در امور باید تفکر کرد و متوجه شد. همان طور که در دین اسلام میفرماید: تفکر ساعۀ خیر من عباده سبعین سنۀ ـ یکساعت تفکر بهتر است از هفتاد سال عبادت.