نظری به عقاید فلاسفه و دانشمندان
اگر هم عالم در ابتدا صانعی داشته است وقتی ماده و قوه را خلق و قوانین را مقرر داشت دیگر کم و زیاد نمیشود و بر طبق قوانین مزبور کار میکند پس احتیاجی به وجود خالق نیست.
مـادیـون
جریان عالم بر طبق قوانین معین مشخصی کار میکند که تخلف ندارد پس این قوانین واجبه و ضروری و در نتیجه میتوان عالم را به یک کارخانه مثل پارچهبافی تشبیه کرد که برای آن مقدار معینی پنبه و پشم تهیه میشود و اینها خوراک ماشینها میگردد و بهصورت مصنوعات درمی آید بعد دوباره فرسوده میشود و رشتهها پنبه میشود و باز خوراک ماشین میگردد این کیفیت مرتباً دور میزند نه چیزی افزوده و نه چیزی کسر میگردد.
کتاب نتیجه ترکیب اصول علیت و بقای ماده و انرژی
مدار عالم بر ادوار است و عاقبت متلاشی میشود و رجوع به اصل یعنی آتش بدوی میکند باز دور دیگر آغاز شده و مثل دور سابق جریان پیدا می کند و باز متلاشی می شود و همین طور بینهایت ادامه دارد.
رواقیان
جهان مثل کارخانه است و اجزاء آن هم مثل چرخ های کارخانه می باشد و حرکات آن دارای قوانین معین است.
رنه دکارت
زندگانی که مورد مطالعه و آزمایش قرار نگیرد لایق زندگانی نیست.
سقراط
همان طور که در حال خواب اموری میبینیم که در آن حال آن را راست می پنداریم چه مانعی دارد که در بیداری هم ممکن است نسبت به مشاهده امور خطا کنیم.
دکارت
نفس کل در اجسام و بدن ها حلول میکند و هر یک از آنها به قدر استعداد و بهرهای که دارند از آن استفاده میکنند و نفوس جزیی به این طریق صورت می پذیرد.
فلوطین
تفکر در این که زندگی دنیا خوب است یا بد و حقیقتش چیست؟ چه فایده دارد. کسی نمیتواند آن را بداند. می گویند شاید بهتر آن بود که به دنیا نیایم. نمیدانم. خوب یا بد به دنیا آمدهام. حالا که آمدهام خوب یا بد باید از آن متمتع شوم. نیکی چه سودی دارد؟ احسان فایدهاش چیست؟ کمک به فقیر برای این که زندگی نکبتبار خود را ادامه دهد چه سود دارد؟
فردریش نیچه