وجود اخلاق در بشر دلیل وجود خداوند است. به وسیله اخلاقی که در بشر وجود دارد میتوانیم خدا را هم بشناسیم به همان دلیل که درباره صفات در صفحه قبل گفته شد اگر اخلاق نبود خدا هم شناخته نمیشد.
تجلی و تظاهر اخلاق در هر کجای عالم دلیل وجود خدا است زیرا منبع و اصل در خداوند است. اشعه نوری که روز به اطاق میتابد دلیل براین است که از یک منبع اصلی که قدرت است به وجود آمده. نمیتوانیم بگوئیم که خورشیدی وجود ندارد و نور منحصر به همین اشعه مختصری است که در اطاق تابیده. پس معلوم میشود خورشیدی بوده که نورش به آنجا تابیده است.
مثلا صفت نظم را میگیریم. این صفت در یک فرد بشر کم و بیش وجود دارد و هر کس بیشتر از آن بهره داشته باشد زندگانیش منظم تر و بهتر است. اما وقتی به عالم نظر کنیم میبینیم همین صفت با درجه خیلی بزرگتری در عالم وجود دارد. اگر نظم در عالم نبود این همه ستارگان و کرات که در حال کار و گردش اند به هم تصادم میکردند و در دنیا یک صحنه هرج و مرج غیر قابل تصوری به وجود میآمد. پس همین نظم که در بشر هست در تمام شئون عالم و در دستگاه عظیم عالم لایتناهی هم وجود دارد