لذت در قبال رنج است
بنابراین روشن گردید که اصولاً لغت لذت وجود پیدا نمیکند مگر این که قبلاً رنج و سختی صورت پذیرد. تا مقدمات رنج و زحمت نباشد مفهوم و اصل و کنه لذت پدید نمیآید. در این باره فکر کنید تا حقیقت را دریابید.
یک کارگر ساختمان که از صبح تا غروب بیل میزند و کلنگ به زمین میکوبد وقتی که شب خسته و کوفته به منزل میرود و قدری استراحت میکند و یکی دو فنجان چای مینوشد معنی لذت راحت را که پس از آن سختی فراهم شده خوب درک میکند.
در کتاب بهاگوات گیتا (کتاب مقدس هندو) میگوید: آن کس که قلبش در بحبوحۀ گرفتاری دچار اضطراب نیست و در هنگام جستجوی مسرتها راه اشتیاق افراطی نمیپیماید و حس ترس و غضب را از وجود خود دور کرده او را خردمند و صاحبنظر میدانند.