فلسفه و حکمت رنجها
فشار و رنج بیشتر به خاطر آن است که بشر از راه سرنوشت خود خارج نشود. مثلاً فرض کنید شخصی قصد دارد که برای انجام یک کیف و لذتی که خلاف است و سرنوشت او نیست برود. در همین حال مثلاً طفل او بیمار میشود و تحت فشار قرار میگیرد که آن کار را نکند چون سرنوشت او آن لذت نیست در حالی که شخص دیگری که سرنوشتش انجام آن کار است بدون هیچ مانع آن عمل را انجام میدهد و کیف میبرد.
میخواهد یک عمارت ده طبقه بسازد اما اجازه نمیدهند، از این رو بسیار ناراحت است و دچار رنج فکری است مخصوصاً وقتی میبیند رقبای او موفق به آن کار شدند سخت پریشان میشود اما نمیداند که اگر به این کار موفق شود ممکن است از بالای عمارت به زیر افتد و حیاتش را دچار مخاطره نماید.