نومیدی خطا است
پیش عقل و فکر نومیدی خطاست | پند میگویم که نومیدی جداست | |
هر نشیبی را فرازی باصفاست | بعد زحمت رحمت حق را جزاست | |
سختی و درماندگی خواهد گذشت | نور تابان امید ما خداست | |
طالب و مطلوب ثاقب در بیان | دکتر حاذق دلیل و یار ماست | |
هر عمل با فعل گیرد آن خواص | آن گواه عشق و آمال و رضاست | |
تا ز غفلت خسته و درماندهای | وعدۀ امروز و فردا نارواست | |
آن کژی در پیکره فکری است خام | گویمت اندیشۀ باطل تراست | |
راه، پرشیب و فراز است ای عزیز | یا قبول و رد امر از تو به جاست | |
گر ز بعد راه هستی تو ملول | جد و جهد و صبر بر عهد و وفاست | |
عزم و طاقت باشد از روی خرد | هر که سر پیچد وراجور و جفاست | |
بهگر خلقی حلیم و بردبار | زحمتت سنگین و وحدت را عطاست | |
گر شناسی نعمت حق ای رفیق | گویدت حشمت که وحدت در بقاست |
گویم سزاوار است خدای مقتدر محیط فرد توانا کسی را چشم عطا فرماید آن گاه دیده فرو بندد و اظهار دارد نابینایم، به کار نمیرسم و جایی را نمیبینم و معنویت را در باتلاق و منجلاب فرو بردن و مادیت را بر نور رخشنده و متجلی رجحان دادن خلاف عقل سلیم است.