موضوع دیگر هم هست
اما در اینجا اشکالی پیش میآید و آن این است که نیروی روح یا نورالانوار برای حیات مخلوقات به تنهایی کافی نیست زیرا دانستیم که باید اجسام و کالبدها و ماشینهایی به نام موجودات در عالم باشد که این نیرو به آنها بتابد و آنها را به کار اندازد. لذا همین موضوع سبب میگردد که ظاهراً تفکیک و جدایی پیش بیاید و سه چیز در نظر ما جلوهگر میشود: یکی نیروی حیاتبخش نورالانوار، دیگری کالبدها و اجسام و اشیائی که این نیروها در آنها حیات ایجاد مینماید و دیگر گازهای سماوی که تشکیل پریسپری را میدهد.
از طرف دیگر تفکر در موضوع همین اجسام نشان میدهد که آنها از نیروی خداوند جدا نیستند و به وسیلۀ او خلق شده و حیاتشان از آن منبع است. اینجا است که موضوع در نظر پیشینیان قدری مخلوط و مبهم شده قائل به دو یا سه نیرو شده و چون نمیتوانستند بگویند یکی است آنها را متصل غیر قابل جدایی و جدایی که جدا نیست و متصلی که چسبیده نیست نامیده و این قبیل تعبیرات برای آن قائل گردیدهاند.