آشکارتر از آشکار
عرفا میگویند که خداوند از شدت وضوح و آشکاری از نظرها مخفی است چنان که خود نور، اگر شیئی نباشد که بر آن بتابد پیدا نیست و این به علت وضوح و کمال آشکاری آن نور است. منظورشان این است که اگر بخواهیم نور را ببینیم لازم است چیزی مقابل آن گذاریم و تجربۀ آن این طور است که شبهنگام نورافکنی را به سوی هوا متوجه کنیم. تا وقتی چیزی در مسیر آن قرار نگیرد پیدا نیست اما هرگاه مثلاً پردهای یا شیئی دیگر مثل هواپیما و غیره جلو آن قرار گیرد سفیدی پرده وجود نور را نشان میدهد. یا دسته اشعهای هم که برخی اوقات از نورافکنهای استحفاظی هواپیماها دیده میشود ذرات هواست که توسط نور روشن میگردد. به عقیدۀ آنها ذات مقدس پروردگار هم تا در مخلوق تجلی نکند قابل رؤیت نیست و این همه تجلیات گوناگون که در سراسر عالم وجود از اشیاء و مخلوقات دیده میشود مظهر وجود او و نشانۀ اوست. ما هم میگوییم که برق به خودی خود قابل دیدن یا لمس کردن یا شنیدن یا بوییدن نیست اما وقتی در اشیاء و آلات مختلفۀ برقی تجلی نماید بر حسب سازمان آن آلات قابل دیدن، شنیدن و بوییدن است. چنانچه این نوع تجلیات به منزلۀ لامپ است به محض این که به برق اتصال یافت تجلی و تراوش میکند. تجلی ذات باری هم در عالم به وسیلۀ روح که امر اوست به همین گونه است.