وظیفه من خدمت است
اینک روی خود را به این قبیل کسان که بوی خوش سرشان را ناراحت میکند و دیدن گل در آنها آشفتگی ایجاد مینماید، نموده میگویم: ای برادر گرامی و ای یار ظاهراً دور، تو هرچه میخواهی در این باره بگو. کار و وظیفهای که من دارم جز وحدت و اتحاد و برادری نیست و هدف من عشق خدایی است و جان و دل و هستی و همه چیز خود را در این راه صرف کردهام و با اینکه در زندگی دنیایی نیز قصوری ندارم اما در حقیقت معتکف و نشستۀ در راه عشق خدایم و آن ایدهآلی را که یک نفر رهبان دارد من در دل میپرورانم و در عمل دنبال آن هستم بدون اینکه راه زندگی او را اختیار نمایم.