خدای آشکار
فلاسفه و حکما و بزرگان سابق بر حسب موقعیت زمان، نکاتی از این مطلب فهمیده و آن را با ابهام و تاریکی و آغشته به شک و تردید و به وضعی غیر روشن که گاهی متضاد به نظر میرسد کم و بیش بیان میداشتند اما جز عدهای از خواص آن هم با احتیاط آن را نمیگفتند. چون حقیقت عالم این است و پیشرفت دانش امروز اقتضا میکند که مردم فهم واقعی پیدا کنند و واقعیات جهان هستی را درک نمایند، ناچار این حقیقت را همه جا و به هر طریق به طرزی علنی و آشکار برای همه میگویم که آن هستی مطلق که آن را غایب و مخفی میگویند پنهان و پوشیده نیست. آن ذاتی که فلاسفه منحصر به یک حقیقت نهانی میدانند آن طور نیست، بلکه مجموعهای است که واحد را تشکیل داده که همهچیز و همه کس و همه جا در آن سهیماند.