تعلیم خداشناسی
هیچ مصلح، هیچ پیامبر و سفیر الهی تاکنون نیامده مگر آن که نخست وظیفه آن ها شناسانیدن یزدان مقتدر دانا و سپاسگزاری از نعمات حضرتش باشد، منتها هر یک از سفرای الهی بر طبق عقول زمان سخن رانده و آنچنان که فهم کسان اقتضا میداشته خدای را شناسانیدهاند. از این روست که هرگاه در تعلیمات این بزرگواران و کتبی که از آنان باقی مانده بررسی کنیم، این سیر تدریجی را که مطابق با سیر عقول ناس است خواهیم دید و طبیعت نیز همین حکم را دارد و هیچگاه ادیان الهی بیرون از طبیعت بشری و ماهیت عالمی نبودهاند. همه قاصدان خداوندی با کمک وحی سخن رانده و تعلیمات خویش را از منبع لایزال و دانش کامله تامه الهی آوردهاند. همین دانشی که سخنان را به آن ها آموخته واقف به نیاز عقول بشری بوده و میدانسته که اگر آن ها را بیش از ظرفیت خرد و بالاتر از دانستههای زمان تعلیم دهد، مورد قبول نخواهد بود، چنان که در شریعت غرای محمّدی علیهالصلوئ والسّلام هرگاه اوامر بهداشتی چون استحمام و مسواک و خودداری از اکل گوشتهای مضره و تماس با حیوانات خلاف بهداشت را با لفظ میکرب و سنن صحی که امروز بر عموم روشن و آشکار است میفرمود هیچ کس قبول نمیکرد و آن را حمل بر گزاف و قصهسرایی و سخنان بیارج مینمودند.