اشعه نور وحدت
پرتو و اشعه وحدت که از نور حیات منبع گرفته و جزء آن است، در عالم لایتناهی وجود تجلّی کرده و جهان را منور نموده است. وقتی این نور به میان آید تاریکی دیگر معنایی نخواهد داشت. وقتی چراغ به اطاق تاریکی میآید، خود به خود تاریکی را برطرف میسازد و ثابت میکند که تاریکی جز یک اسم و یک پندار چیزی نبوده است. وقتی حق میآید خود به خود باطل از بین میرود و محتاج فشار نیست. زیرا باطل چیزی نیست و وجود ندارد و خود به خود پندار آن از بین خواهد رفت. «جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقا» (الاسراء، 81): حق آمد و باطل رفت همانا که باطل رفتنی است. (یعنی محتاج به فشار نیست و چون باطل ساخته فکر بشر است از بین رفتنی است و هر جا پای حق پیش آید باطل خود به خود از بین خواهد رفت).
پس به این ترتیب که حقیقت روشن گردید و ثابت شد که عالم سراسر نور است، پندار باطل وجود ظلمت و تاریکی از میان رفت. جهلی که در این باره وجود داشت تاریک شد، یعنی هیچ و نابود گردید و به جای آن همان حقیقتی که بود یعنی نور و ثبات باقی ماند. ثبات به معنی هستی است و مثبت هم به این معنی است و منفی که مقابل آن است، جز تصویر مجازی آن نیست که به خاطر انجام نظام زندگی چنین تفکیکی شده است. باطن همان است که هست و ثبات است و نور.