آشکار شدن حقیقت
این است که درصدد برآمد این حقیقت را روشن و آشکار کند و اختلاف را از میانه بردارد و حقیقت امر را آشکارا در نظر همگان متجلّی سازد.
آری این نیروی وحدت یا واحد یا یکتا یا هرچه میخواهید اسم بگذارید که بیهمتایی او را برساند، جهان را به نور مزیّن کرده و آن را سراسر و لبالب پر از نور نمود: «الله نورالسموات و الارض» (سوره نور، 35) نوری است به هم پیوسته و مطلق و غیرقابل تقسیم که جزء اصل ذات است و نمیتواند از آن جدا باشد. آنچه در عالم دیده میشود صورتها و تحوّلات و رنگها و اشکالی است که جلوه هایی از این نور ذات میباشد. اگر اختلاف و تنوعی در پدیدهها و مخلوقات دیده میشود، ظاهری بیش نیست. زیرا این نور یکپارچه و یکتا است. حتی لفظ یک هم بر آن بیمناسبت است. زیرا، یک در حق چیزی گفته میشود که احتمال داشتن دو بر آن رود، در حالی که بر این فرد چنین احتمالی نیست و هرچه هست همان است و جز آن نیست. پس این وجودی است که بیهمتا است و فردی نیست که زوج داشته باشد، زیرا زوجهایی که در ظاهر به صورت هیولا و صورت ظاهر و باطن و آشکار و مخفی و نور و ظلمت نامیده میشود، با اینکه در ظاهر زوج است و نظام عالم بر محور زوجیت میچرخد، اما باطن ازواج هم یکی است و صورت عین هیولا و باطن عین ظاهر و تحوّلات عین ذات است و در حقیقت جز وحدت چیزی نیست.