سابقه ذهنی
به این لحاظ است که اغلب اشخاص هوشمند وقتی معلومات جدیدی فرا میگیرند در اعماق ذهن خود سابقهای از آن مییابند.1 فلسفه این موضوع آن است که زمان حقیقت ندارد و کمال آفرینش عالم قدیم است و اگر به طور مجموع و کلی آن را در نظر گیریم قابل تکامل نیست، هرچه هست هست و خواهد بود ولی تکاملی که در تمام شئون خلقت دیده میشود مربوط به جزئیات است که سعی دارند رو به کل روند.
پانویس ها
- گاهی برای انسان چنین اتفاق میافتد که چیزی را که برای اوّلین مرتبه به آن برخورده یک مطلب شناخته شده قبلی تصور میکند و این طور میپندارد که قبلاً آن را دیده و شنیده است. این حالت مخصوصاً در لحظات خستگی ظهور میکند. یک نفر نویسنده اخلاقی قرن چهاردهم بنام کنکو که ژاپنی است در کتاب خود به نام (دزورگوسا) چنین مینویسد : اغلب برایم اتفاق میافتد کلماتی را میشنوم که فکر میکنم قبلاً آن ها را شنیدهام و چیزهایی را میبینیم که فکر میکنم قبلاً آن ها را دیدهام ولی کی و چه وقت نمیدانم. شاعر انگلیسی دانته گابریل رزتی در اشعار زیبایی همین حالت را شرح داده است. لافکا دیوهرن وجود این حالت را مربوط به زندگانیهای قبلی انسان میداند، هفدینگ این طورفکر میکند که در مورد مزبور انسان احساس یک جزء کوچک از واقعه را جنبه کلیت میدهد. توضیحات بسیار دیگری از لحاظ روانشناسی در این باره داده شده و توافقی در این خصوص حاصل نگردیده است. فیلسوف بزرگ هانری برکسون این موضوع را به تفصیل در صفحات 117 تا 161 ازکتاب انرژی روحی خود شرح داده است. «ترجمه از صفحه 421 کتاب روانشناسی فلیسین شاله»